فدای این نگاه و صورت ماه
نگاهت می کنم هر روز و هر ماه
فدای خوردن نسکافۀ تو
چه در منزل ، چه در جنگل ، چه در راه
آه مجنون ـ 97/06/22 ـ جنگل آمل
فدای این نگاه و صورت ماه
نگاهت می کنم هر روز و هر ماه
فدای خوردن نسکافۀ تو
چه در منزل ، چه در جنگل ، چه در راه
آه مجنون ـ 97/06/22 ـ جنگل آمل
سوختی در آتش و آتش زدی
جان ما را ای علی آقای لند
مظهر مردانگی قوم لر
تا ابد نامت همیشه سربلند
آه مجنون ـ 1400/07/02
سلام
سال 1389 ، شنبه های هر هفته ، رأس ساعت 6 صبح ، کمیته درآمد تشکیل و تمامی اعضاء بایستی گزارش عملکرد درآمدی هفته قبل را به استحضار می رساندند . فضای جلسه آنقدر سنگین بود که طعم شیرین پنجشنبه و جمعه ها را تلخ می نمود . چرا که درآمد نواحی و منطقه زیر شصت درصد مانده و پیشرفت محسوسی حاصل نمی شد .
در یکی از همین شنبه های تلخ ، آقای محمدنژاد ، شهردار خوب و محبوب منطقه ، 45 دقیقه ای تآخیر کرد و همین شد باعث سرودن شعر درآمد نامطلوب ! تقدیم به همه همکاران خوبم به ویژه آقای علی کفایی محمدنژاد البته با دو توضیح که : بیت های مربوط به اسامی همکاران ، کاملاً شوخی است وگرنه عملکرد خوب همه آن عزیزان موجب کسب رتبه تک رقمی بین مناطق 22 گانه گردید .
در میان جمع ما محبوب نیست
هر چه می کوشیم درآمد خوب نیست
جمع کل درصد ما زیر شصت
این روند نافزون مطلوب نیست
ما بدهکاریم ، توبیخی شدیم
چون شفاهی بود پس مکتوب نیست
شهردار مهربانم باز گفت :
کارتان در چشم ما مرغوب نیست
پارسا را گفته ام من بارها :
کار پسماند ، کار آن محجوب نیست
کار در سطح خیابان است و بس
کار در مُجلّد زرکوب نیست
در نظافت تنبلی و کاهلی
ناظری ناظر به رفت و روب نیست
در فضای سبز هم اوضاع بد است
عابدی در فکر کند وکوب نیست
مومنی مومن به کار خود نشد
در خبرها خوانده ام ، مکسوب نیست
قلب نوذر زیر بار کارهاست
عاقبت مزدش به جز سنگکوب نیست
پست و منصب ها اساسش رابطه است
هیچکس در جای خود منصوب نیست
ای عزیزان تنبلی دیگر بس است
طاقت و صبرم چنان ایّوب نیست
آه مجنون ـ مرداد 1389
سلام
صبح امروز جمعه ۵ شهریور ، توئیت دوست عزیزم آقاسید محمد نقیب رو دیدم که زده بود : " هر دو رئیس جمهور ، صبح جمعه دارند ، اما این کجا و آن کجا ". که اشاره ای است به سفر صبح امروز آقای رئیسی به خوزستان . چند بیت زیر تقدیم تان :
این کجا و آن کجا!
هر دو روحانی ، ولیکن این کجا و آن کجا
هر دو مِیدانی ، ولیکن این کجا و آن کجا
این یکی در قلب میدان ، می رود در بین ملّت
آن سوی میدان دشمن ، این کجا و آن کجا
این یکی مانند گندم ، رنگ او رنگ طلا
آن نمی ارزد به ارزن ، این کجا و آن کجا
صبح جمعه این به خوزستان سفر کرده ولی
آن به خواب ناز گلشن ، این کجا و آن کجا
این یکی اهل صداقت ، صاف و شفاف و زلال
آن دروغ روز روشن ! این کجا و آن کجا
آه مجنون ـ 1400/06/05
سلام
دوره دانشجویی ، مخصوصاً مقطع کارشناسی از بهترین دوره های تحصیلی است . دلایل مختلفی دارد که بماند . دوره دانشجویی ام که از مهر 78 با ورود به دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین ـ پیشوا در رشته حقوق قضایی آغاز شد و تا تیرماه 1382 به طول انجامید از بهترین دوران زندگی ام به حساب می آید .
نقطه عطف آن دوران نیز ورودم به مجموعه خوب بسیج دانشجویی بود . مجموعه ارزشمند و مفیدی که ما را جذب و شیفته خودش کرد . روح امام عزیز عظیم الشأن شاد که با هوشیاری و درایت فرمان تشکیل بسیج و سپس بسیج دانشجویی را صادر کرد . طعم شیرین حضور و فعالیت در مجموعه بسیج را تنها کسانی درک می کنند که در این مدرسه عشق حضوری داشته اند و چه زیبا و بجا گفته اند که : شرف المکان بالمکین . شعر زیر تقدیم همه عزیزان بویژه هم دانشگاهی ها خوبم :
ای ورامین ـ پیشوا یادت بخیر
یاد دانشگاه آزادت بخیر
یاد سرماهای بهمن ماه تو
یاد گرماهای مردادت بخیر
یاد خورشیدت و مهتاب شبت
یاد باران ، برف با بادت بخیر
یاد دانشجو ، کلاس و جزوه ها
یاد دَرسَت ، یاد استادت بخیر
سلف سرویس و غذای بعد صف
یاد سوپ و یاد سالادت بخیر
آب و نانت گشته پول و شهریه
یاد آنکه آب و نان دادت بخیر
یاد مدرسه عشقت ، آن بسیج
یاد ایجادش و ایجادت بخیر
یاد اردوهای مشهد یا جنوب
یا نمایشگاه اسنادت بخیر
یاد لیلی ها و مجنون های تو
یاد شیرین ، یاد فرهادت بخیر
لانه کردی در میان شوره زار
یاد آنکه کرده آبادت بخیر
روز تأسیست به سال شصت و چار
یاد اصلت ، یاد بنیادت بخیر
یاد مسئولان دلسوز و عزیز
یاد کارمندان دلشادت بخیر
ابن کاظم اعتبار نام تو
یاد بازار و امامزادت بخیر
بس که دارم در هوایت اعتیاد
یاد دانشجوی معتادت بخیر
گرچه داری حسن ها امّا بدان
یاد عیب و یاد ایرادت بخیر
پاس دادیمت به یار دیگری
یاد آنکس که فرستادت بخیر
باز هم گویم به یاد قبل ها
ای ورامین ـ پیشوا یادت بخیر
آه مجنون ـ 1382
سلام
با استقرار شورای ششم و پس از کلی بحث و بررسی ، آقای علیرضا زاکانی بعنوان شهردار تهران انتخاب شد . آقای زاکانی را از اوایل دهه 80 می شناسم . زمانیکه ایشان مسئول بسیج دانشجویی کشور بودند و من دانشجوی بسیجی دانشگاه آزاد اسلامی ورامین ـ پیشوا . یکی از بهترین دوره های درخشش بسیج دانشجویی .
از آنجاییکه با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد ، انتظار می رود آقای زاکانی با آن سابقه درخشان در مبارزه با فساد ، در انتصاب حلقه نزدیک و مدیران ارشد شهرداری تهران بسیار دقت کنند . چرا که هنوز خاطرات مدیران فاسد حتی در دوران های گذشته را خوب به خاطر داریم . مثلا همین سال 1392 را .
شعر "پادشاه ظالم" را که در مرداد ماه 92 سروده ام ، مربوط به همین معضل بزرگ ، یعنی مدیران نالایق و فاسد است که متأسفانه با نام دین و انقلاب ، هر چه خواستند کردند و هر چه خواستند ، بردند . تقدیم شما عزیزان :
پادشاه ظالم
اندازه یک عمر ، بدی من دیدم
یک حرف درست از تو من نشنیدم
بشنو تو کنون دروغ امسال مرا
اینکه ز ته دلم تو را بخشیدم
بخشیدن یک مرد ستمگر ، هرگز !
دلبستگی ی به میز و دفتر ، هرگز !
ما نوکر مردم عزیز شهریم
کوتاهی ی در امور کشور ، هرگز !
در روز نخست ، از نگاهت خواندم
خارج شده از دایره ی این باندم
صد شکر که همراهی بنده خط خورد
با لطف خدا به باور خود ماندم
در باور ما ، ظلم گناه است ، مکن !
دنباله آن در بن چاه است ، مکن !
با ظلم نمی شود سرافرازی کرد
آری بخدا ، که اشتباه است ، مکن !
ای بی خبر از خدا! کجا خواهی رفت ؟
چون دود سیاهی! به هوا خواهی رفت
سوگند به نام منتقم ، بی تردید
از "منطقه نبرد" ما خواهی رفت
کردی تو ستم به نام دین و قرآن
گفتی تو دروغ ، هم به این و هم آن
آخر چه کسی به تو اجازه داده
راحت بزنی به هر که خواهی بهتان ؟؟
این پست و مقام ، آخری هم دارد
این سکّه نقاب دیگری هم دارد
کمتر تو بتاز با غرور و قدرت
زیرا که زمانه داوری هم دارد
آنروز ندامت بخدا نزدیک است
تاوان و مکافات بلا نزدیک است
فردا که غروب منصبت پیدا شد
هنگامه ی روشنی ما نزدیک است
در پشت سر تو ناله و نفرین است
یک منطقه از وزیر تو غمگین است
هر چند شدی به آخر خط نزدیک
پرونده ی ننگین شما سنگین است
گیرم دو سه روز در مقامت ماندی
این اسب غرور و شهوتت را راندی
چند روز دگر که حکم عزلت آمد
ای کاش که نامه مرا می خواندی
اینجا شده پاتوق هم استانی ها
هر روز به پاست جشن و مهمانی ها
در نزد خدا که گم نخواهد گشتن
این رابطه ی کثیف پنهانی ها
باشد که خدا میان ما حکم کند
با علم خودش ، بی خطا حکم کند*
ماییم گدا و پادشاهی ظالم
مابین گدا و پادشا حکم کند
* فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
و خداوند در این اختلافات روز قیامت میان آنها حکم خواهد فرمود ( سوره بقره / آیه 113 )
آه مجنون ـ مرداد 1392
بیا ای قطره یکدم اهل دل شو
ز خود بگذر ، به دریا متصل شو
محمدرضا آقاسی (ره)
سلام
بعد از تعطیلی یکباره میهن بلاگ آمدم اینجا . شاید بیشترین دلیل راه اندازی این وبلاگ ، پیشنهاد دوست خوبم آقامجید نقدی بود که اصرار داشت شعرها را در جایی ثبت کنم و طبیعتاً اینجا جای مناسبی به نظر رسید . نظرات شما جالب و مشوق خواهد بود .