ای ناز تو بهترین سرآغاز
چشمی به نیاز ما بیانداز
یک چشمه نگر نماز ما را
پر کن قدح نیاز ما را
چشم تو شرابخانه ماست
این مستی و می بهانه ماست
از روز ازل نیازمندیم
بر جام لب تو آزمندیم
ای لعل تو گوهر تبسم
بگشای لب از سر تبسم
ای راهنمای رهنوردان
ما را خس و خار ره مگردان
سوگند تو را به "لن ترانی"
کین قافله را ز خود مرانی
تیریم که بسته بر کمانیم
لطفی که به چلّه در نمانیم
لنگیم فتاده بر کف طور
وز لحظه دیدن تو مسرور
گفتیم که شعله شجر کو ؟
گفتی که گدازه جگر کو ؟
آنکس که ز خود عبور دارد
آیینه به شمع طور دارد
ماییم غریق و غرق دردیم
دنبال تو در کجا بگردیم ؟
در رهگذر امید و بیمیم
در حسرت یک تپش نسیمیم
ای زمزمه نسیم برخیز !
ما را به هوای خود برانگیز
ای رایحه تو روح پرور !
موج نفس تو نوح پرور !
ماییم و هزار موج سرکش
دریا دریا خروش و آتش
ما شعله پیچ و تاب داریم
کز داغ تو التهاب داریم
این شعله هجوم ناله ماست
آبی است که در پیاله ماست
روزی که به ما پیاله دادی
تعلیم فغان و ناله دادی
جامی که به ما نواله کردی
ما را به غمت حواله کردی
ای خواجه که واجب الوجودی!
آن دم که کسی نبود و بودی
گفتی که به ناله مستمندی
بر گریه عاشقان بخندی
خرسندی تو به زاری ماست
چشم تو به اشک جاری ماست
ای اول و آخر زمانه !
وی ظاهر غایب از میانه !
خود می دانی که هر چه هستیم
در دایره از می تو مستیم
تا از نفست وجود داریم
سر بر خاک سجود داریم
ما را پس از این محمدی کن
سرخوش ز شراب احمدی کن
هر چند دهان بسته داریم
از درد دلی شکسته داریم
ماییم خراب سازش تو
محتاج دمی نوازش تو
هر چند که سرو سایه نقصیم
لطفی که میان خون برقصیم
در فصل به خون تپیدن ما
دستی بگشا به چیدن ما
ایکاش که در غمت بمیریم
کز چشم تو خون بها بگیریم
محمدرضا آقاسی (ره)