آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۴۹ ب.ظ

بهاره رهنما

 

 

 

سلام

     از همان ابتدا هم از این بازیگر متنفر بودم . شاید دلیل تنفر شدیدم ، خودشیفتگی مفرطی است که در همه رفتارهایش ملموس و هویداست ، حتی شیوه سخن گفتنش .

    محرم امسال کلیپی پخش شد از همین خانم بازیگری که به اشتباه خودش را در جایگاهی مقدس قرار داد . چند وقت قبل نیز با سرهم کردن چند کلمه بی معنا ، خودش را شاعر خطاب کرد و اراجیفش را نیز به چاپ سپرد و چند کتابی هم بیرون داد  . بماند که همسر سابقش را نیز بهترین دوست خود می داند و ... .

    قصد نداشتم شعرم را خرج او کنم ، ولی وقتی واکنش و غیرت دینی دوست بزرگوارم آقا سیدمصطفی باقرحسینی را دیدم ، لازم شد چند بیت زیر را تقدیم تان کنم :

 

بهاره رهنما بالای منبر ؟
شما بدتر ز میمون یزیدید
!

 

خدا عقل و شرف بر آدمی داد
چرا اینقدر در فقر شدیدید ؟

 

برایم آیه خواندی روی منبر ؟
یقیناً جاهل عصر جدیدید

 

تو جایت منبر پیغمبران نیست
غلط کردی که آنرا برگزیدید


بهاره رهنما شد خالق شعر ؟
و آنهم  شاعر شعر سپیدید ؟

 

الا ای عاشقان شعر و فرهنگ !
به حرف قبل من حالا رسیدید ؟

 

تن حافظ درون گور لرزید
از آن شعری که از ایشان شنیدید

 

سلبریتی که از روی تکبّر
تمام شهر را بی ذوق می دید

 

"نه" خواهر "مرسی"  از شعر قشنگت*
چگونه درّ و گوهر آفریدید؟

 

هنرهای شما یک شعر کم داشت
نمانده تپه ای که نپّریدید

 

سرت گرم هنرهای خودت نیست
شما هم مثل آن صاحب کلیدید

 

مگر کار شما بازیگری نیست ؟
به ما چه که شما چه می خریدید ؟

 

به ما چه که شما وزنت چگونه است ؟
برای لاغری تان چه کشیدید

 

اینستا پر شده از عکس هایت
بسان گاو پیشانی سفیدید!

 

درونت عقده های بازمانده
به ظاهر شاد و خرّم ، پر امیدید!

 

ولی من مطمئنم شادی این نیست
که مثل آدم ندید بدیدید

 

به فکر آخر این زندگی باش
به آن روزی که اینجا ناپدیدید
!

 

آه مجنون ـ  1400/06/02

 

* "نه ، مرسی"  ـ اشاره به پاسخ معروف ترامپ به محمدجواد ظریف در مورد مذاکره پس از رفع تحریم ها .

 



نوشته شده توسط احمد بابایی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

سلام . از کودکی علاقه زیادی به شعر و حفظ آن داشتم . اولین سروده ام غزل عاشقانه ای بود با این مطلع : شود آیا که شبی آید و ما یار شویم ؟ فکر معقول نماییم و گرفتار شویم ؟ شود آیا شنوم پاسخ آری ز لبش ؟ و .... که البته نشد و آن شب و پاسخ نیامد .

زمستان 1373 و در 13 سالگی با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضاآقاسی رضوان الله تعالی علیه آشنا شدم و این آشنایی و دوستی دو طرفه تا سوم خرداد 1384 ادامه یافت .

شعرهایم عموماً بخاطر اتفاق هایی است که در اطرافم رخ می دهند . متاسفانه برخی از آنها را به دلیل عدم ثبت از دست داده و فراموش کرده ام . این وبلاگ را با هدف ثبت و انتشار اشعار ، خاطرات و گاهاً تصاویر خاطره انگیز ، بعد از تعطیلی ناگهانی میهن بلاگ به راه انداختم . هر چند : شاعر نی ام و شعر ندانم گفتن / من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم .

خوشحال خواهم شد با نظرات و پیشنهادات خود همراهی ام کنین . یاحق

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

بهاره رهنما

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۴۹ ب.ظ

 

 

 

سلام

     از همان ابتدا هم از این بازیگر متنفر بودم . شاید دلیل تنفر شدیدم ، خودشیفتگی مفرطی است که در همه رفتارهایش ملموس و هویداست ، حتی شیوه سخن گفتنش .

    محرم امسال کلیپی پخش شد از همین خانم بازیگری که به اشتباه خودش را در جایگاهی مقدس قرار داد . چند وقت قبل نیز با سرهم کردن چند کلمه بی معنا ، خودش را شاعر خطاب کرد و اراجیفش را نیز به چاپ سپرد و چند کتابی هم بیرون داد  . بماند که همسر سابقش را نیز بهترین دوست خود می داند و ... .

    قصد نداشتم شعرم را خرج او کنم ، ولی وقتی واکنش و غیرت دینی دوست بزرگوارم آقا سیدمصطفی باقرحسینی را دیدم ، لازم شد چند بیت زیر را تقدیم تان کنم :

 

بهاره رهنما بالای منبر ؟
شما بدتر ز میمون یزیدید
!

 

خدا عقل و شرف بر آدمی داد
چرا اینقدر در فقر شدیدید ؟

 

برایم آیه خواندی روی منبر ؟
یقیناً جاهل عصر جدیدید

 

تو جایت منبر پیغمبران نیست
غلط کردی که آنرا برگزیدید


بهاره رهنما شد خالق شعر ؟
و آنهم  شاعر شعر سپیدید ؟

 

الا ای عاشقان شعر و فرهنگ !
به حرف قبل من حالا رسیدید ؟

 

تن حافظ درون گور لرزید
از آن شعری که از ایشان شنیدید

 

سلبریتی که از روی تکبّر
تمام شهر را بی ذوق می دید

 

"نه" خواهر "مرسی"  از شعر قشنگت*
چگونه درّ و گوهر آفریدید؟

 

هنرهای شما یک شعر کم داشت
نمانده تپه ای که نپّریدید

 

سرت گرم هنرهای خودت نیست
شما هم مثل آن صاحب کلیدید

 

مگر کار شما بازیگری نیست ؟
به ما چه که شما چه می خریدید ؟

 

به ما چه که شما وزنت چگونه است ؟
برای لاغری تان چه کشیدید

 

اینستا پر شده از عکس هایت
بسان گاو پیشانی سفیدید!

 

درونت عقده های بازمانده
به ظاهر شاد و خرّم ، پر امیدید!

 

ولی من مطمئنم شادی این نیست
که مثل آدم ندید بدیدید

 

به فکر آخر این زندگی باش
به آن روزی که اینجا ناپدیدید
!

 

آه مجنون ـ  1400/06/02

 

* "نه ، مرسی"  ـ اشاره به پاسخ معروف ترامپ به محمدجواد ظریف در مورد مذاکره پس از رفع تحریم ها .

 

نظرات  (۱)

سلام بر مرد شعر و ادب.خادم حسین .خب خانم بهاره رهنما متاسفانه در بین هنرمندان ما از حاشیه زیادی برخوردار هستند در این چند ساله.به طرق های مختلف .نشستن بر مستند یک فضای مذهبی که جایگاه ایشان نیست.کار درستی نیست.ولی خدایی فضای  شعر خیلی سنگین بود حاج احمد 😅

پاسخ:
سلام حامد جان . با خوندن نظرت یاد بیتی از مرحوم آقاسی افتادم  :  اگر خشم دینی ، ملایم شود / بر این سرزمین ، غرب حاکم شود .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی