آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها
شنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۴۴ ب.ظ

مادر

    

      

طبق رسم هفتگی با همسرم
آمدم جمعه به پیش مادرم

می نشینم بر سر صبحانه اش
من ندیدم گرم تر از خانه اش

خانه اش گرم است و امن و باصفا
دلنواز و دل فریب و دلربا

گرچه بابا پادشاه منزل است
مادرم خورشید و ماه منزل است

گرمی خانه ز نور مادر است
در میان خانه او چون گوهر است

گوهر هر خانه بی شک مادر است
نورش از خورشید هم بالاتر است

نور مادر ، نوری از نور خداست
مطمئن هستم که منظورِ خداست

چون نبی فرموده بر انس و نفوس :
بنده حق ! پای مادر را ببوس !

زیر پایش جنّت حق آفرین
بهترین مهر خدا روی زمین

خانۀ مادر همیشه روشن است
مایۀ امنیّت روح من است

خانۀ مادر چنان بیت خداست
از تمام خانه ها بحثش جداست

خانه اش بوی محبت می دهد
بوی خواب ناز و راحت می دهد

گرمی دستش امید زندگی است
عاشقی عاشق تر از او  هست ؟ نیست

عشق مادر بی نظیر و بی مثال
شمّه ای از عشق ربّ ذوالجلال

عشق مادر تا ابد در خون اوست
عاشق فرزند خود ، مجنون اوست

تا نفس دارد همیشه عاشق است
در مصاف عاشقی اش صادق است

اینچنین عاشق ندیدم هیچ جا
بی توقع ، بی ریا ، بی ادّعا

گر دلش را بشکنی و بد کنی
گر بدی در حق او بی حد کنی

باز هم او مادر است و مهربان
عاشقی بی انتها و بیکران

ای پسر ! ای دختر خوب جوان !
قدر بابا ، قدر مادر را بدان

چون ندیدم بهتر از او هیچکس
برتر از او همدمی یا همنفس

جان من بادا فدای جان او
من فدای چهرۀ تابان او

من فدای مادرم از بیخ و بُن
بارالها ! مادرم را حفظ کن !

 

آه مجنون .  1400/08/28



نوشته شده توسط احمد بابایی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

سلام . از کودکی علاقه زیادی به شعر و حفظ آن داشتم . اولین سروده ام غزل عاشقانه ای بود با این مطلع : شود آیا که شبی آید و ما یار شویم ؟ فکر معقول نماییم و گرفتار شویم ؟ شود آیا شنوم پاسخ آری ز لبش ؟ و .... که البته نشد و آن شب و پاسخ نیامد.

زمستان 1373 و در 13 سالگی با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضاآقاسی رضوان الله تعالی علیه آشنا شدم و این آشنایی و دوستی دو طرفه تا سوم خرداد 1384 ادامه یافت .

شعرهایم عموماً بخاطر اتفاق هایی است که در اطرافم رخ می دهند . متاسفانه برخی از آنها را به دلیل عدم ثبت از دست داده و فراموش کرده ام . این وبلاگ را با هدف ثبت و انتشار اشعار ، خاطرات و گاهاً تصاویر خاطره انگیزم ، بعد از تعطیلی ناگهانی میهن بلاگ به راه انداختم . هر چند : شاعر نی ام و شعر ندانم گفتن / من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم .

خوشحال خواهم شد با نظرات و پیشنهادات خود همراهی ام کنین . یاحق

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

مادر

شنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۴۴ ب.ظ

    

      

طبق رسم هفتگی با همسرم
آمدم جمعه به پیش مادرم

می نشینم بر سر صبحانه اش
من ندیدم گرم تر از خانه اش

خانه اش گرم است و امن و باصفا
دلنواز و دل فریب و دلربا

گرچه بابا پادشاه منزل است
مادرم خورشید و ماه منزل است

گرمی خانه ز نور مادر است
در میان خانه او چون گوهر است

گوهر هر خانه بی شک مادر است
نورش از خورشید هم بالاتر است

نور مادر ، نوری از نور خداست
مطمئن هستم که منظورِ خداست

چون نبی فرموده بر انس و نفوس :
بنده حق ! پای مادر را ببوس !

زیر پایش جنّت حق آفرین
بهترین مهر خدا روی زمین

خانۀ مادر همیشه روشن است
مایۀ امنیّت روح من است

خانۀ مادر چنان بیت خداست
از تمام خانه ها بحثش جداست

خانه اش بوی محبت می دهد
بوی خواب ناز و راحت می دهد

گرمی دستش امید زندگی است
عاشقی عاشق تر از او  هست ؟ نیست

عشق مادر بی نظیر و بی مثال
شمّه ای از عشق ربّ ذوالجلال

عشق مادر تا ابد در خون اوست
عاشق فرزند خود ، مجنون اوست

تا نفس دارد همیشه عاشق است
در مصاف عاشقی اش صادق است

اینچنین عاشق ندیدم هیچ جا
بی توقع ، بی ریا ، بی ادّعا

گر دلش را بشکنی و بد کنی
گر بدی در حق او بی حد کنی

باز هم او مادر است و مهربان
عاشقی بی انتها و بیکران

ای پسر ! ای دختر خوب جوان !
قدر بابا ، قدر مادر را بدان

چون ندیدم بهتر از او هیچکس
برتر از او همدمی یا همنفس

جان من بادا فدای جان او
من فدای چهرۀ تابان او

من فدای مادرم از بیخ و بُن
بارالها ! مادرم را حفظ کن !

 

آه مجنون .  1400/08/28

نظرات  (۵)

حاج احمد انشاالله همیشه سایشون مستدام باشه 

پاسخ:
ممنونم ، خدا همه مادرها رو حفظ و همه مادرهای آسمانی رو رحمت کنه

سایه اش مستدام و خدا حافظ عزیزترین گوهر هستی

پاسخ:
ممنونم . خدا همه مادرها رو حفظ و رحمت کنه .
۲۲ دی ۰۱ ، ۱۲:۰۵ حامد کوماهی

مادر المثنی ندارد..تا هست قدرشان را بدانیم..حاج احمد خداوند به مادرتان عمر با عزت بدهد. 

پاسخ:
دقیقاً حامدجان

سلام 

هرانسانی عطر خاصی داردگاهی عجیب بوی خدامی دهند

آن هم مادر 🌺🌺🌺 هرجای ازاین جهان دیدم بهترمادر ندیدم 

خیلی زیبا ودلنشین بود شعر پایدار وموفق باشید 

التماس دعا🙏🙏

۰۱ آذر ۰۰ ، ۰۰:۰۶ امیر میرزایی

خیلی عالی بود.ممنون که ارزش داشتن مادر و پدر  را یادآوری میکنید

پاسخ:
سلام امیرجان . ممنون محبتت . خدا پدر و مادرتون را حفظ کنه .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی