آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

سلام . از کودکی علاقه زیادی به شعر و حفظ آن داشتم . اولین سروده ام غزل عاشقانه ای بود با این مطلع : شود آیا که شبی آید و ما یار شویم ؟ فکر معقول نماییم و گرفتار شویم ؟ شود آیا شنوم پاسخ آری ز لبش ؟ و .... که البته نشد و آن شب و پاسخ نیامد.

زمستان 1373 و در 13 سالگی با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضاآقاسی رضوان الله تعالی علیه آشنا شدم و این آشنایی و دوستی دو طرفه تا سوم خرداد 1384 ادامه یافت .

شعرهایم عموماً بخاطر اتفاق هایی است که در اطرافم رخ می دهند . متاسفانه برخی از آنها را به دلیل عدم ثبت از دست داده و فراموش کرده ام . این وبلاگ را با هدف ثبت و انتشار اشعار ، خاطرات و گاهاً تصاویر خاطره انگیزم ، بعد از تعطیلی ناگهانی میهن بلاگ به راه انداختم . هر چند : شاعر نی ام و شعر ندانم گفتن / من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم .

خوشحال خواهم شد با نظرات و پیشنهادات خود همراهی ام کنین . یاحق

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودک غزه» ثبت شده است

کودکی از غزه خوابم را ربود
چون شنیدم قصه اش را می سرود :

ای خدای آسمان ها و زمین !
از همان بالا نگاهم کن ، ببین :

توی چادرها به دنیا آمدم
تا همین سنّی که بالا آمدم

من ندیدم روز غیر جنگ را
مرده شور غرب بی فرهنگ را

مرده شور هرچه نامرد عرب
نامسلمانان بی اصل و نسب

مرده شور این سران بی بخار
هی شعار و هی شعار و هی شعار

عاشقان قدرت پوشالی اند
از مسلمانی خدایا خالی اند

من یقین دارم مسلمان نیستند
با شما بر عهد و پیمان نیستند

گرچه در ظاهر شبیه آدمند
با شیاطین دست در دست همند

خاک عالم بر سر این حاکمان
حامیان قاتلان کودکان

خواهر من با عروسک دفن شد
با همان دستان کوچک دفن شد

مادرم دق کرد و با او جان سپرد
با خودش جز عشق چیزی او نبرد

ما مسلمانیم ای قوم یهود!
جز پشیمانی نداری هیچ سود

ما نمی میریم ، اینجا خاک ماست
سرزمین مادری پاک ماست

ما به رفتن قول ماندن داده ایم
تا همیشه زنده و آزاده ایم

مرگ ما آغاز راهی دیگر است
دست ما از دست تان بالاتر است

دست ما در دست حی داور است
مطمئن هستم که دست آخر است

دست آخر می رسد با برد ما
چونکه نزدیک است وقت انقضا

آه مجنون 1404/02/02

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۴:۰۸
احمد بابایی