آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

سلام . از کودکی علاقه زیادی به شعر و حفظ آن داشتم . اولین سروده ام غزل عاشقانه ای بود با این مطلع : شود آیا که شبی آید و ما یار شویم ؟ فکر معقول نماییم و گرفتار شویم ؟ شود آیا شنوم پاسخ آری ز لبش ؟ و .... که البته نشد و آن شب و پاسخ نیامد.

زمستان 1373 و در 13 سالگی با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضاآقاسی رضوان الله تعالی علیه آشنا شدم و این آشنایی و دوستی دو طرفه تا سوم خرداد 1384 ادامه یافت .

شعرهایم عموماً بخاطر اتفاق هایی است که در اطرافم رخ می دهند . متاسفانه برخی از آنها را به دلیل عدم ثبت از دست داده و فراموش کرده ام . این وبلاگ را با هدف ثبت و انتشار اشعار ، خاطرات و گاهاً تصاویر خاطره انگیزم ، بعد از تعطیلی ناگهانی میهن بلاگ به راه انداختم . هر چند : شاعر نی ام و شعر ندانم گفتن / من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم .

خوشحال خواهم شد با نظرات و پیشنهادات خود همراهی ام کنین . یاحق

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۲ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

سلام

     مادر گرامی دوست عزیزمان حاج مجید اصفهانی پس از سالها فراق به همسر شهیدش پیوست و آسمانی شد . روح شان شاد و تسلیت به خانواده معظم اصفهانی .

     حاج مجید اصفهانی را اولین بار در دفتر بسیج دانشجویی دانشکده پیشوا دیدم . او مسئول پایگاه پیشوا بود و حاج محسن اردستانی فرمانده حوزه بسیج دانشجویی . آن روزها ، رفاقت و همکاری خوبی با محمد کاشکی داشت و از رابطه الان شان بی خبرم . جسارت و شجاعت حاج مجید بیش از دیگر خصوصیاتش جلوه می کرد . در طول این سالها حاج مجید تغییرات ظاهری زیادی کرده . من ، حاج مجید ، حاج محسن اردستانی و امیر درخشانپور بیش از سایر دوستان سفید کرده ایم ، ان شاءالله خدا روسفیدمان کنه .

     به تشییع نرسیدم و روز پنجشنبه برای مراسم ختم ، از درب شمالی وارد صحن مطهر امامزاده جعفر (ع) شدم . امامزاده ای که خاطرات شیرینی از دوران دانشجویی برایم به یادگار گذاشت . به سمت درب شرقی که نگاه کردم سیدعبدالله طباطبایی را دیدم که با برادرشان آقا سیدمرتضی و چند نفر دیگر که نمی شناختم به سمت شبستان می آمدند . دوستان دیگری چون محمدعلی شیرازی و مصطفی امامی امین هم آمدند .

    بعد از ورود و روبوسی با مجید عزیز و دیگر وابستگان ، جایی در میانه مجلس پیدا کردیم و نشستیم . مراسم شلوغ بود و حاج سید محسن گتمیری در حال مداحی و تلاوت قرآن بود . هنگام خروج آقا سید کمال الدین طباطبایی را بعد از حدود 20 سال دیدم و دیداری تازه و یادی از دوست عزیزمان مرحوم حاج سید حسین طباطبایی  کردیم . روح همه رفتگان شاد .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۰۲ ، ۰۹:۱۲
احمد بابایی

ahmad-babaei.blogfa.com

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۲ ، ۱۶:۰۷
احمد بابایی