آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

سلام . از کودکی علاقه زیادی به شعر و حفظ آن داشتم . اولین سروده ام غزل عاشقانه ای بود با این مطلع : شود آیا که شبی آید و ما یار شویم ؟ فکر معقول نماییم و گرفتار شویم ؟ شود آیا شنوم پاسخ آری ز لبش ؟ و .... که البته نشد و آن شب و پاسخ نیامد.

زمستان 1373 و در 13 سالگی با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضاآقاسی رضوان الله تعالی علیه آشنا شدم و این آشنایی و دوستی دو طرفه تا سوم خرداد 1384 ادامه یافت .

شعرهایم عموماً بخاطر اتفاق هایی است که در اطرافم رخ می دهند . متاسفانه برخی از آنها را به دلیل عدم ثبت از دست داده و فراموش کرده ام . این وبلاگ را با هدف ثبت و انتشار اشعار ، خاطرات و گاهاً تصاویر خاطره انگیزم ، بعد از تعطیلی ناگهانی میهن بلاگ به راه انداختم . هر چند : شاعر نی ام و شعر ندانم گفتن / من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم .

خوشحال خواهم شد با نظرات و پیشنهادات خود همراهی ام کنین . یاحق

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۱ مطلب در دی ۱۴۰۴ ثبت شده است

باسلام

    شعر کادوی روز زن ، هر چقدر که از سوی آقایان مورد تأیید قرار گفت ، موجب اعتراض خیلی از خانم ها شد تا جاییکه در گروه های خانوادگی نیز صدای شان به اعتراض بلند شد که : احمدآقا ! بخدا ما اینطور نیستیم و ... . امروز صبح یکی از همکاران که اتفاقاً آقا هم هستند در قسمت نظرات پست قبلی با شعر ، شعرم را نقد کردند . فی البداهه زیر پاسخم به اوست :

ای که کردی تو شعر من را نقد
یک نظر کن به شرط ضمن عقد

هر چه گفتی خلاف آن کردی
واقعاً ای پسر تو یک مردی ؟؟

من اگر از عقاب ها گفتم
یا که از افعی بلا گفتم

بر اساس حیات جامعه بود
چونکه از مشکلات جامعه بود

توی همسایه یا که در فامیل
کم ندیدم مثال آن تمثیل

شاعرم من ، سخن در این مشتم
من برای خودم که ننوشتم

همسر بنده از کبوترهاست
از همه بهتر و ز برترهاست

عاشقش بوده ام و می مانم
غیر عشقش دگر نمی دانم  

حرف آخر برای تان این است :
ظرف چینی به از ملامین است

ای برادر برای آخر کار
بد نباشد کمی هم استغفار

آه مجنون 1404/10/07

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۴ ، ۱۰:۰۵
احمد بابایی