سلام
سال 1389 ، شنبه های هر هفته ، رأس ساعت 6 صبح ، کمیته درآمد تشکیل و تمامی اعضاء بایستی گزارش عملکرد درآمدی هفته قبل را به استحضار می رساندند . فضای جلسه آنقدر سنگین بود که طعم شیرین پنجشنبه و جمعه ها را تلخ می نمود . چرا که درآمد نواحی و منطقه زیر شصت درصد مانده و پیشرفت محسوسی حاصل نمی شد .
در یکی از همین شنبه های تلخ ، آقای محمدنژاد ، شهردار خوب و محبوب منطقه ، 45 دقیقه ای تآخیر کرد و همین شد باعث سرودن شعر درآمد نامطلوب ! تقدیم به همه همکاران خوبم به ویژه آقای علی کفایی محمدنژاد البته با دو توضیح که : بیت های مربوط به اسامی همکاران ، کاملاً شوخی است وگرنه عملکرد خوب همه آن عزیزان موجب کسب رتبه تک رقمی بین مناطق 22 گانه گردید .
در میان جمع ما محبوب نیست
هر چه می کوشیم درآمد خوب نیست
جمع کل درصد ما زیر شصت
این روند نافزون مطلوب نیست
ما بدهکاریم ، توبیخی شدیم
چون شفاهی بود پس مکتوب نیست
شهردار مهربانم باز گفت :
کارتان در چشم ما مرغوب نیست
پارسا را گفته ام من بارها :
کار پسماند ، کار آن محجوب نیست
کار در سطح خیابان است و بس
کار در مُجلّد زرکوب نیست
در نظافت تنبلی و کاهلی
ناظری ناظر به رفت و روب نیست
در فضای سبز هم اوضاع بد است
عابدی در فکر کند وکوب نیست
مومنی مومن به کار خود نشد
در خبرها خوانده ام ، مکسوب نیست
قلب نوذر زیر بار کارهاست
عاقبت مزدش به جز سنگکوب نیست
پست و منصب ها اساسش رابطه است
هیچکس در جای خود منصوب نیست
ای عزیزان تنبلی دیگر بس است
طاقت و صبرم چنان ایّوب نیست
آه مجنون ـ مرداد 1389