بیت آخر
سلام . تصویر بالا ، کارت عضویتم در کتابخانه حضرت ولیعصر (عج) روستای کلین است در ابتدای دهه هفتاد با عکسی که در سال 66 برای ثبت نام پایه اول ابتدایی در عکاسی خیابان شریعتی پیشوا گرفتم و به لحاظ رعایت قافیه مجبور به یکسال اضافه کردنش در شعر شدم . این کارت خاطره انگیز هنوز در آلبوم دوران کودکی ام در کنار ده ها کارت دیگر جا خوش کرده و گذر زمان را به رخ می کشد .
کتابخانه با همت برخی جوانان کتاب دوست روستا نظیر آقا رضا هداوند میرزایی و حسین آقا میرزایی که هر دو معلم بودند در مدرسه متروکه و قدیمی روستا و در فضایی به اندازه دو کلاس مجزا راه اندازی و افتتاح شد ، یک کلاس مخزن و دیگری مفروش به موکت بود جهت مطالعه و باید بدون کفش وارد می شدی و بر زمین می نشستی ، پنجره ای کوچک بین دو کلاس گشوده شده بود جهت دسترسی به کتابدار . بیشتر کتاب ها ، اهدایی اهالی روستا بود و هر که هر کتابی را نمی خواست و یا دوست می داشت وقف کتابخانه می کرد .
آن روزها به دلیل نبود موبایل و اینترنت و ... دسترسی به کتاب برای مان جذاب بود و همین جذابیت پای مان را به تنها کتابخانه جدیدالتأسیس روستا باز کرد . هرچند به سال نکشیده ، پدرم بخاطر تحصیل و آینده بهتر ما ، قید روستا را برای همیشه زد و به ورامین مهاجرت کرد . بعدها متوجه ارزش این کار به موقع پدر شدیم و خیر و برکت نهفته در این مهاجرت . قرآن و روایات نیز نوصیه به مهاجرت دارند .
شعر زیر ماحصل مشاهده کارت و رفتن به آن فضاهای نوستالژیک در دهه 60 و ابتدای دهه 70 است . عمیقاً معتقدم متولدین دهه های 50 و 60 بسیار بهتر از متولدین دهه های 70 و 80 و 90 کودکی کرده اند و خاطرات شیرین ساخته اند . ما هیچگاه نسل سوخته نبوده و نیستیم و اتفاقاً بچه های امروزی در مقایسه با والدین شان ، نسل سوخته اند که شرحش در حوصله این مطلب نیست . یا حق .
دنبال کودکی ام
امشب دوباره رفتم
اینجا کلاس دوّم
در سال شصت و هفتم
دوران کودکی ام
پر بود از تماشا
از خاطرات شیرین
در آب و خاک آنجا
بازی ی کودکانه
با بچه های کوچه
فوتبال گل کوچیک و
دنیای گل یا پوچه
شعر دوکاج و پترس
تصمیم خوب کبری
کوکب خانم و چوپان
املای سختِ بابا
نُه روز قبلِ اسفند
یادم نمی رود من
فریادهای شادی
ماه قشنگ بهمن
دوران جنگ بود و
دلها همه یکی بود
یک تار موی سیبیل
برتر ز هر چکی بود
بابابزرگ من رفت
مادربزرگ من نیز
آن خاک پر بها شد
شعرم شده غم انگیز
روستای من کلین است
در پاکدشت تهران
جایی که دوست دارم
آنجا رسم به پایان
کردم وصیتم را
زادگاه من کلین است
قبر منم همان جا
این بیت آخرین است
آه مجنون 1402/08/13
حاج احمد مثل همیشه عالی