آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

سلام . از کودکی علاقه زیادی به شعر و حفظ آن داشتم . اولین سروده ام غزل عاشقانه ای بود با این مطلع : شود آیا که شبی آید و ما یار شویم ؟ فکر معقول نماییم و گرفتار شویم ؟ شود آیا شنوم پاسخ آری ز لبش ؟ و .... که البته نشد و آن شب و پاسخ نیامد .

زمستان 1373 و در 13 سالگی با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضاآقاسی رضوان الله تعالی علیه آشنا شدم و این آشنایی و دوستی دو طرفه تا سوم خرداد 1384 ادامه یافت .

شعرهایم عموماً بخاطر اتفاق هایی است که در اطرافم رخ می دهند . متاسفانه برخی از آنها را به دلیل عدم ثبت از دست داده و فراموش کرده ام . این وبلاگ را با هدف ثبت و انتشار اشعار ، خاطرات و گاهاً تصاویر خاطره انگیز ، بعد از تعطیلی ناگهانی میهن بلاگ به راه انداختم . هر چند : شاعر نی ام و شعر ندانم گفتن / من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم .

خوشحال خواهم شد با نظرات و پیشنهادات خود همراهی ام کنین . یاحق

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد قشقایی» ثبت شده است

    

      در بین تمام افرادی که تا به امروز دیده ام ، محمّد قشقایی یک پدیده و استثناء است . هنرمندی با هنرهای بسیار و متبحر و صاحب سبک در هر عنوان .

      انواع خطوط فارسی ، بویژه 4 خط اصلی نستعلیق ، شکسته ، نسخ و ثلث را به نهایت زیبایی می نویسد . در قرائت قرآن به انواع سبک ها تواناست . در گروه های تواشیح ، همخوانی و سرود ستاره و همواره تکخوان . موسیقی را خوب می شناسد ، می نوازد و در آواز نیز متبحر است . در طراحی نیز خلاقیت عجیبی دارد . در درس و تحصیل نیز همیشه درخشان بود و تحصیلات عالیه را در معتبرترین دانشگاه ها به اتمام رساند . خلاصه خداوند لطف های زیادی به او داشته و دارد .

      روز دوازدهم بهمن 98 و در پی برخی مطالب ، محمّد از گروه واتس آپ دوستان پایگاه کمیل خارج شد . شعر زیرم موجب شد بلافاصله به گروه برگردد . برایش بهترین ها را آرزومندم .

 

محمّد! جان من برگرد ، بازآ
گروه گرم ما شد سرد ، باز آ

 

میان این همه عضو مجازی
ندیدم مثل تو یک مرد ! باز آ

آه مجنون . 1398/12/12

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۴:۱۰
احمد بابایی