قدم به دیده
عکس روی کوله ام تا جور شد
باز هم این کوله ام مشهور شد
می روم با او به اعماق بهشت
این گذر با مِهر او ممهور شد
آه مجنون 1403/05/10
سلام . همانطور که در سفرنامه اربعین سال گذشته اشاره کردم : چه با عکس و چه بی عکس ، این سفر تمام می شود و جدای از سفر ماشینی ، بیش از 100 کیلومتر در مسیر شهرها مخصوصاً از نجف تا کربلا پیاده می روی ، پس چه بهتر که از این فرصت برای ترویج ارزش ها استفاده کنی ، ضمن آنکه کوله ات متمایز می شود و راحت پیدایش می کنی و از گم شدنش در اثر اشتباه نیز پیشگیری .
عکس روی کوله می تواند عکسی از رهبر فرزانه انقلاب ، شهید یا شخصیت مورد علاقه و یا شعر و حتی دلنوشته ای باشد . حتم دارم امسال عکس شهید رئیسی و شهید اسماعیل هنیه و نیز مظلومیت غزه زیاد به چشم خواهد خورد ، چرا که عکس ها حرف می زنند و پیام منتقل می کنند . با امید آزادی قدس شریف و نابودی اسرائیل کثیف ان شاء الله .
با توجه به شهادت آیت الله رئیسی و همراهان عزیز ایشان
برنامه پاسداشت نوزدهمین سالروز
عروج استاد حاج محمدرضا آقاسی
لغو گردید .
زمان برپایی سیصد و پنجاه و هفتمین برنامه "شب خاطره"
روایت "شاعر مردم " محمدرضا آقاسی
متعاقباً اعلام می گردد .
با سلام
سوم خرداد امسال یعنی 1403/03/03 ، مصادف است با نوزدهمین سالروز عروج استاد عزیزمان زنده یاد حاج محمدرضا آقاسی . همان عارف شوریده ای که رهبر قرزانه انقلاب در پیام تسلیت شان ، ایشان را شاعری آزاده و بسیجی نامیدند و حادثه غم انگیز فوت ایشان را ضایعه ای برای هنر و ادبیات متعهد کشور به ویژه شعر مذهبی و انقلاب به شمار آوردند .
امسال نوزهمین پاسداشت شاعر شیعه نامه به همت حوزه هنری انقلاب اسلامی در خ سمیه ، تالار سوره برگزار می گردد .
حضور یاران و علاقمندان استاد
حضور یاران و علاقمندان استاد
همخوانی گروه نورالساجدین در قاب دوربین
شعرخوانی استاد علی اکبر فرهنگیان (شیدای تهرانی)
سخنرانی و شعرخوانی یادگار استاد فقید ، آقا غلامرضا آقاسی
اجرای سرود
طراحی چهره استاد توسط هنرمند برجسته آقا سیدمحراب حسینی مدنی
غرفه خوشنویسی
غرفه نقاشی کودکان همراه با جایزه
غرفه های جانبی مراسم
باسمه تعالی
با تأسف و تأثر خبر درگذشت شاعر آزاده و بسیجی مرحوم محمّدرضا آقاسی را دریافت کردم. این حادثهی غمانگیز ، ضایعهای برای هنر و ادبیات متعهد کشور و به ویژه شعر مذهبی و انقلاب به شمار می رود . شعر روان و با مضمون و خوش ساخت آقاسی که نمایشگر دل پاک و احساسات صادق و هنر خودجوش او بود ، بیشک دارای جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر است .
درگذشت این شاعر عزیز را به جامعۀ ادبی و شعرای کشور و به علاقمندان آثار او و بطور خاص به خانواده گرامی و دوستان و یاران این بسیجی دلباخته تسلیت عرض می کنم و شادی روح و علو درجات او را از خداوند متعال مسألت می نمایم.
سیّد علی خامنه ای
7 خرداد 84
اعوذبالله من النفسی
1 ـ حاجی جان عنوانی است که برای عزیزِ مهربانِ سفرکرده ام ، زنده یاد استاد حاج محمّدرضا آقاسی (ره) بکار می برم . ایشان در 24 فروردین سال 1338 در تهران متولد شدند و در تاریخ سوّم خرداد سال 84 پس از طیِ یکدوره بیماری قلبی و تنفسی در سن 46 سالگی در بیمارستان قلب تهران غریبانه از میان ما پرکشیدند و رفتند ، امّا صدا و یاد و نام و خاطرة آن عزیز همیشه با من است .
1ـ هنوز سنگینی داغ محمّدزمان گلدسته عزیز که در سالروز تولد استاد فقیدمان حاج محمدرضا آقاسی (ره) آسمانی شد ، روی قلب مان هست که داغ استاد نادر طالب زاده نیز جگرمان را سوزاند . زنده یاد استاد نادر طالب زاده را به واسطه دوستی عمیقش با حاج محمدرضا آقاسی (ره) شناختم . نزدیکی دیدگاه این دو بزرگوار به حدی بود که دوستی و مودت عجیبی بین شان بود . در دست نوشته های حاجی جان و عکس هایش ، ردی پررنگ از استاد نادر طالب زاده یافت می شود . روحشان شاد .
2 ـ در مراسم ازدواج فرزند ارشد حاجی ـ آقا غلامرضا ، استاد نادر طالب زاده کمی دیرتر از سایر مهمانان آمد . بسیار متواضع بود و در نهایت ادب و شخصیت . باطن و رفتارش نیز همچون ظاهرش زیبا بود و دلفریب . با دقت به حرف هایم گوش داد و مفصل راجع به موضوعات مختلف که بیشترش مربوط به حاج محمدرضا آقاسی (ره) می شد صحبت کردیم .
3 ـ همیشه آرزو داشتم که ایشان در برنامه های سالگرد حاجی جان شرکت کند . اما تراکم برنامه ها امکانش را نداد و حال نیز ... .
4 ـ ارزش خدمات و تلاش های فرهنگی و رسانه ای استاد نادر طالب زاده به حدی برای جبهه غرب زیان بار و تخریب گر بود که بارها هدف ترور بیولوژیکی قرار گرفتند . شهادتت مبارک سردار جبهه فرهنگی انقلاب ! سلام مرا را به دوست و همرزم ات حاج محمدرضا آقاسی عزیز برسان .
شادی روح شان صلوات
شاعر آیینی ، زنده یاد محمّدزمان گلدسته از دوستان مشترک بنده و حاج محمدرضا آقاسی (ره) در سالروز تولدحاجی (24 فروردین 1401 ) و درست در 46 سالگی ( هم سن با حاجی ) در حادثه تصادف و سوختن در خودروی سواری اش آسمانی شد و به دیدار استاد عزیزمان رفت .
در مراسم ترحیم استاد آقاسی رضوان الله تعالی علیه ، محمدزمان گلدسته شعری خواند در وصف حاجی که به نظرم بهترین شعری است که در مورد حاجی سروده شد .
اولین بار محمدزمان را در مراسم ترحیم حاجی دیدم و شناختم و این دوستی به 17 سال رسید . سوم خرداد امسال ، هفدهمین سالروز عروج استاد حاج محمدرضا آقاسی (ره) است .
با سلام و آرزوی قبولی نماز و روزه ها در یازدهمین روز ماه مبارک رمضان
امروز ، شصت و سومین سالروز تولد استاد عزیزمان حاج محمدرضا آقاسی رضوان الله تعالی علیه است . کسی که به درستی شاعر دلسوخته اهلبیت (ع) لقب گرفت و با اجراهای بی نظیرش توانست شعر را به متن جامعه و محافل مختلف بکشاند .سوم خرداد امسال نیز هفدهمین سالروز عروج باورنکردنی ایشان است .
روحشان شاد در جوار رحمت الهی
نثار روحشان صلوات
سلام
1 ـ شامگاه دیروز چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ ، اختتامیه شانزدهمین جشنواره شعر فجر در تالار وحدت برگزار و از تلاش های حاج علی انسانی در حوزه شعر تقدیر و نشان درجه یک هنری به او اعطا شد .
2 ـ در روز 19 بهمن 1378 با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضا آقاسی (ره) در پارچین قرار گذاشتم . بعد از اتمام مراسم عقیدتی سیاسی پارچین و سپس مسجد شهرک دوهزار واحدی ، سوار بر پیکان سفیدی بسمت ورامین حرکت کردیم . هنگام حرکت ، حاجی جان اصرار داشت عقب بنشیند تا کمی بخوابد و استراحت کند . با اصرار و تعارف بسیار من رفتند جلو . نزدیکترین راه ، جاده روستای سعیدآباد بود . همان ابتدای حرکت ، راننده یک نوار کاست گذاشت که مداح ، روضه ای از حضرت زینب ( سلام الله علیها ) می خواند . حاجی جان تا آخر روضه را گوش می کرد و اشک می ریخت . در اوج روضه دیدم شانه هایشان بشدت می لرزد . نوار که تمام شد از راننده پرسید : این مداح کی بود ؟؟ راننده گفت : مداح هیئت محله مون .
3 ـ در حال عبور از داخل روستای سعیدآباد بودیم . گفتم : حاجی ! بهترین مداح بنظر شما کیه ؟ گفت :" احمدجان! مداح باحال میخوای ؟ حاج علی انسانی . شاعر باحال میخوای ؟ حاج علی انسانی . آدم باحال میخوای ؟ حاج علی انسانی ".
در مراسم هفتم حاجی جان ، حاج علی انسانی عزیز را دیدم و این خاطره را برایشان نقل کردم .
سلامتی حاج علی آقای انسانی
و
شادی روح استاد حاج محمدرضا آقاسی
صلوات
دوست عزیزم ، استاد سید محراب حسینی مدنی یکی از بهترین های هنر در شهر ورامین اند . اوایل دهه 70 بود که با ورود به پایگاه بسیج کمیل مسجد امیرالمومنین (ع) با چنین فرزانه ای آشنا شدم . خوشنویسی ام را مدیون اویم و خط نسخ را تحت تأثیر خط بسیار زیبای ایشان می نویسم . نکته جالب اینکه تبحر عالی ایشان در هنرهای خطاطی و نقاشی و طراحی و ... کاملا خدادادی است و در همان سنین کودکی به لطف خدا نابغه ای در این حوزه بوده اند و هستند . قدرت دست فوق العاده ای در خطاطی و نقاشی دارند .
عکس بالا ، نقاشی با مداد چهره زنده یاد حاج محمّدرضا آقاسی است که استاد سید محراب در سال 1386 بنا به درخواستم کشید و شد اولین وسیله و زینت دائم منزلم . برای این دوست و استاد فرزانه آرزوی موفقیت دارم و سروده زیرم تقدیم به اوست ، هر چند که سزاوار برتر ز این هاست :
ندیدم بهتر از خطّ تو سیّد
ندارد قدرت دست تو همتا
برای ما همیشه بوده و هست
خط زیبای تو برتر ز زیبا
فروغ جلوه های تو خدایی است
درخشانی میان انجمن ها
هنر گم بود در شهر ورامین
ز نقّاشی و خطّت شد هویدا
تو استاد الاساتیدی بلاشک
ندارم هیچ تردیدی در اینجا
خداوندا خودت محفوظ دارش
عزیز جان مان ، محراب ما را
احمد بابایی 1400/03/18
استاد سیدمحراب حسینی مدنی
در مراسم پاسداشت عروج استاد آقاسی (ره)
استاد سید محراب حسینی مدنی
در حال نوشتن بر روی پارچه ساتن
این نقاشی را نیز با ماژیک مشکی معمولی و در عرض کمتر از ده دقیقه
و بعد از پایان مراسم صفیر عرش1 در دفتر سمعی بصری دانشکده کشاورزی کشیده اند .
موضوع عاشورا بیشترین سهم را در سروده های مرحوم آقاسی (ره) دارد و همه آنها نیز بدون شک زیبا و دلنشین اند . یکی از زیباترین آنها ، شعر هفتاد و دو تن هست که در آن مرحوم آقاسی (ره) امام حسین علیه السلام را با چهار تن از پیامبران اولو العزم قیاس می کند . نگاه شاعر ،قدرت کلمات و وزن آنان را در این شعر ببینید و لذت ببرید .
هفتاد و دو ماه و ظهر عاشورا
شقّ القمر امام را دیدم
هفتاد و دو پشت آسمان خم شد
وقتی کمر امام را دیدم
هفتاد و دو ذبح و یک خلیل الله
در عزم خلیل حق ، خلل ، هرگز !
در سیر و سلوک فی سبیل الله
تعظیم به هیبت هبل ، هرگز !
در هلهله بتان هرجایی
اینگونه که دید خود شکستن را ؟
افروخت شراره ستم سوزی
آموخت ره ز خویش رستن را
بنگر حرکات نوح اعظم را
در ورطه تشنگی تلاطم کرد
هفتاد و دو کشتی نجات آورد
هفتاد و دو نوح ، وقف مردم کرد
هفتاد و دو کاروان و یک سالار
هفتاد و دو باهه روبرو دارد
گاهی ز تنور و گاه بر نیزه
با امّت خویش گفتگو دارد
آن اسوه پاکباز می گوید :
آنانکه ز راز مرگ آگاهند
در دشت جنون ز پا نمی افتند
بر مرکب خون هماره در راهند
هفتاد و دو صف ، فشرده چون پولاد
هفتاد و دو قبضه موم ، در یک مشت
هفتاد و دو سرسپرده مولا
تسلیم اشاره های یک انگشت
انگشت اشارتی که او دارد
فردا به مصاف می برد ما را
گر شیوه نو پریدن آموزیم
تا قله قاف می برد ما را
فردا که ز نیزه می دمد خورشید
فردا که خروس مرگ می خواند
از خنجر و زخم ، حجله می بندیم
ما را چو عروس مرگ می خواند
هفتاد و دو لحظه ، لحظه پرواز
هفتاد و دو کربلای پی در پی
هفتاد و دو لحظه سرافرازی
سرهای بریده ، خون چکان بر نی
محمدرضا آقاسی (ره)
شیعه و عافیت ؟ وامصیبت !
دین و اشرافیت ؟ وامصیبت !
ای شماییکه در خود خزیدید !
شیعه راستین یزیدید !
حاج محمدرضا آقاسی (ره)
صلی الله علیک یا اباعبدالله
ای تشنه شهید سربریده
دل از سر و از پسر بریده
در ظهر عطش مگر چه دیدی ؟
کز جان و جهان نظر بریدی
ای آب حیات دین احمد !
وی کشتی امّت محمّد !
تو نوح تمام ماسوایی
تاج سر عرش کبریایی
حبّ تو اقامه نماز است
ذکر تو هماره دلنواز است
محمّدرضا آقاسی (ره)