عکسی از آلبوم
آذر 96 بود که به دعوت اصغر عبدالهیان ، ما و سیدمجتبی نجفی یزدی خانوادگی مهمان منزلش شدیم . بعد از شام ، بنا به عادت همیشگی ام از او خواستم تا آلبوم های عکسش را بیاورد . خیلی از عکسها را داشتم . از میان آن همه عکس ، این عکس توجه ام را جلب کرد و با گوشی ام از روی آن عکس گرفتم . حوالی سال 1380 حمید مهری در طبقه همکف ساختمان قالیشورانی دانشکده کشاورزی ورامین به سمت مهدی پیرهادی و مصطفی فشکی فراهانی ( احمدی مقدم ) می رود . به نظرم علی ندیمی این عکس را گرفته باشد .
یاد همه دوستان خوبم بخیر . مخصوصاَ عزیزانی که در تصویر اند . یاد ابوذر آلوش هم بخیر که در خوابگاه دهوین همیشه در حال درست کردن شامی بود . آنهم با سویا و سیب زمینی . موقع شام که می شد ، همه دور سفره او جمع می شدند . من هم که فاصله منزل مان کمتر از یک کیلومتر با خوابگاه بود ، در برخی از شب ها مهمان سفره شان بودم ، مخصوصاً شب هایی که اصغر در خوابگاه بود .
شعر زیر را همان شب برای زیر نویس عکس بالا گفتم و فرستادم در گروه تلگرامی راهیان کربلا . تقدیم شما و همه دوستان خوبم :
امشب دوباره رفتم
در بیت حاج اصغر
دیدار دوستانه
قسمت شده مکرّر
این عکس را من امشب
هر چند کم گرفتم
از آلبوم اصغر
با گوشی ام گرفتم
وقتی حمید مهری
با گام استوارش
می رفت سوی مهدی
با مصطفی کنارش
علیرضا ندیمی
عکاس با محاسب
ثبت کرد با سلیقه
در لحظه ای مناسب
تصویر آن سه تن را
تا یادگار ماند
تا بعد این همه سال
آن ماندگار ماند
یادش بخیر مهری
یادش بخیر فشکی
یادش بخیر آلوش
با آن لباس مشکی
یاد ابوذرم من
با سفره های رنگین
او آشپزی می کرد
در خوابگاه دهوین
با یک کمی سویا
همراه سیب زمینی
شامی درست می کرد
در عمر خود نبینی
در دور سفره او
آذرشب است و جعفر
من بودم و امیر و
با مجتبی و اصغر
نان لواش و گوجه
پارچ و پیاز و فلفل
شام قشنگ ما بود
خوشمزه چون فلافل
آه مجنون ـ آذر 96
سلام
یادش بخیر هر چند زود گذشت بخیر.