مناجات
روز شنبه 10 اسفندماه 1381 چهارمین اردوی راهیان نور بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین ـ پیشوا یادواره شهید محمدرضا کارور با حضور 110 دانشجوی زائر آغاز می شود . بعد از اتمام اردو ، در بین آثار هنری دانشجویان شرکت کننده ، مجموعه شعری به دستم می رسد که اردو و اتفاقات آن را در 250 بیت به نظم کشیده است . پس از مطالعه آن ، من نیز دست به کار می شوم و اردو و اتفاقاتش را به نظم در می آورم و نام مجموعه 824 بیتی ام می شود "هفته ای در بهشت" . بدون شک شکل گیری نخستین تجربه بلند شعری ام به خاطر مجموعه شعر خانم الهه زیوردار است و از این بابت از ایشان بسیار سپاسگزارم .
مثنوی زیر برشی است از همان مجموعه که اشاره ای دارد به مناجات نیمه شب یکی از دانشجویان شرکت کننده :
نیمه های شب ، همه درخواب ناز
تک وَ تنها با خدا غرق نیاز
در رکوع و در سجود و در قنوت
گاه ذکری برلب و گاهی سکوت
سجده ها می رفت بی حدّ و شمار
گریه ها می کرد چون ابر بهار
تا بیابد نزد حق او اعتبار
تا صفای باطنی آرد به بار
نفس خود در زیر پا انداخته
توسن دل سوی بالا تاخته
از گناهش داشت او بیم و هراس
دائماً می کرد بر او التماس :
حالتی از جنس آه آورده ام
من به کوی تو پناه آورده ام
شرمسار و روسیاهم ، وا اسف!
غرق دریای گناهم ، وا اسف!
قدر والای خودم نشناختم
بندگی ات را به شیطان باختم
چشم هایم منظر باطل چو دید
گوش هایم حرف غیر از تو شنید
دست هایم در ره باطل به کار
پای من هم در رکاب او سوار
عاقبت هم بنده شیطان شدم
آنکه را گفتی مشو ، من آن شدم
من نبودم آنکه تو می خواستی
راه کج رفتم به جای راستی
بر سرم ، گرد و غبار معصیت
کوله بارم ، پُر زِ بار معصیت
حرمت نان و نمک بشکسته ام
از خودم ، از بندگی ام خسته ام
موج ها آید ز هر سو بر تنم
یک نظر ، تا بلکه موجی بشکنم
ربّنا خوابم ، تو بیدارم نما
بی هُشم یارب! تو هشیارم نما
قلب پر درد مرا آرام کن
سرکشی توسنم را رام کن
قعر چاه هستم و محتاج طناب
شافعم باش ای خدا! یوم الحساب
آه مجنون ـ فروردین 82