آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها
جمعه, ۹ شهریور ۱۴۰۳، ۰۹:۱۰ ق.ظ

سفرنامه 10

ادامه مسیر : به مسجد سهله که رسیدیم ، بر خلاف سال قبل همسفرانم داخل نرفتند و ادامه مسیر دادیم  . هوا خوب بود و باید از این فرصت نهایت استفاده را می کردیم . مسیر نخلستان به جهت کشاورزی و باغات اطراف آن ، خنکای بیشتری داشت و این به خوبی احساس می  شد . در همین ابتدای مسیر که از خیابان کوچک و تقریباً خاکی می گذشت و از هر دو طرف به منازل مردم محدود می شد موکب های زیادی پذیرای زائران بودند و هر خانه ای به فراخور توانش خدمتی می کرد . آب ، انواع شربت ، خرما و ساندویچ بیشترین سهم را داشتند . نکته جالب حضور فعال و پرنشاط کودکان 2 تا 15 سال عراقی در پذیرایی راهپیمایان بود . کودکان زیر 5 سال زیادی را دیدم که با عشق مشغول پذیرایی بودند و فریاد می زدند : "لبیک یا حسین" . از چندتایشان فیلم و عکس گرفتم . ساعت 11:00 شب در موکبی عراقی استراحت کوتاهی داشتیم . ساعت 02:10 بامداد رسیدیم به عمود 218 .

عمودها : فاصله حرم امیرالمومنین در نجف تا حرم سیدالشهدا در کربلا دقیقاً 80 کیلومتر است . تعداد کل عمودها از نجف تا کربلا 1452 عدد و فاصله هر عمود تقریباً 50 متر است . در واقع اولین عمود ، اواخر شهر نجف و در تقاطع خیابان دانشگاه الکفیل با جاده نجف ـ کربلا است که پس از پیمودن 8 کیلومتر به آن می رسیم . آخرین عمود نیز در ابتدای باب القبله حرم مطهر حضرت عباس علیه السلام قرار دارد . در عمود 1200 به شهر کربلا می رسیم و در عمود 1295 برای رسیدن به مرکز شهر دو مسیر پیش روی قرار می گیرد که اکثر زائران از مسیر سمت راست عبور و به خیابان عبدالزهره الکعبی می رسند . پس از پیمودن این خیابان به میدان العامل و در عمود 1407 برای اولین بار چشم ها به گنبد قمر بنی هاشم خواهد افتاد و در نهایت در عمود 1452 به حرم مطهر آن حضرت خواهیم رسید .

مشایه : "مشّایه"  در لغت به معنای مشایعت ، همراهی و پیاده روی است و در اصطلاح "مشّایه" یعنی جاده اصلی و کوتاهترین مسیر عزیمت به کربلا از نجف که 80 کیلومتر است . امسال به دلیل رعایت ایمنی ، تمامی زائرین موظف بودند فقط از مسیر بین موکب ها عبور کنند و اجازه گذر از کنار جاده سواره رو را نداشتند . این امر موجب شلوغی بیشتر مسیر پیاده روی و کندی حرکت می شد . چند باری هم که به سمت جاده سواره رو رفتیم با جدیت سربازان و مأموران عراقی به مسیر موکب ها هدایت شدیم .

طریق العلما : طریق العلما همان جاده قدیمی مسیر نجف به کربلا است که به طریق الفرات نیز معروف است . این مسیر از نظر آب و هوایی وضعیت بهتری از مسیر مشایه دارد ، چرا که از کنار نخلستان ها و رود فرات می گذرد . این مسیر  از کوفه آغاز می شود و تعداد موکب های کمتری دارد و فاصله آن از مسجد کوفه تا حرم حضرت عباس 90 کیلومتر است یعنی 10 کیلومتر بیشتر از مسیر مشایه .

روز پنجم ـ  دوشنبه 29 مرداد ـ  روز اول پیاده روی

کانکس اختصاصی : با رسیدن به عمود 270 تصمیم به استراحت گرفتیم . موکب عراقی جا نداشت و پر از زائرانی بود که خوابیده بودند . یکی از چند جوان عراقی که مقابل همان موکب مشغول پذیرایی بود ما را به سمت کانکس کوچکی برد . کانکس متعلق به خادمین موکب و 12 متر مربع بود و با یک کولر آبی بخوبی خنک می شد . آنان در نهایت سخاوت آنرا برای استراحت در اختیار ما سه نفر گذاشتند . از فرط خستگی خواب شیرینی کردیم تا اذان صبح . نماز را فرادی بیرون از کانکس خواندم و مجدد خوابیدیم تا 9 صبح . از گرمای فضای داخل کانکس بیدار شدیم . کولر دیگرآب نداشت و باد گرمش اذیت مان می کرد . بلند که شدیم یکی از خدام موکب گفت : خادمین می خواهند استراحت کنند و این یعنی تا زمانیکه خواب بودیم حاضر نشده بودند بیدارمان کنند و این از زیبایی های منحصربفرد سفر اربعین است . خیلی زود با تشکر از آنان و صرف چای عراقی راه کربلا را در پیش گرفتیم .

صبحانه و حمام :  دوشنبه 29 مرداد بود و روز اول پیاده روی . چون زیاد خوابیده بودیم از صبحانه دلخواه مان خبری نبود و به جای آن برنج و بادمجان خوشمزه عراقی گرفتیم . بادمجان ها را خوب و خوشمزه درست می کنند و یاد ندارم در طول این سالها بادمجان بی مزه ای خورده باشم . ساعت 10 در یک موکب توقف کوتاهی داشتیم . تعداد زیاد سرویس های بهداشتی و گرمای هوا موجب شد من و محمدآقا دوش بگیریم . شیر حمام من خراب بود و آبی نمی آورد . به ناچار از شلنگ سرویس فرنگی داخل حمام استفاده کردم و بعد شستشویی کامل بیرون آمدم . با همان لباس های خیس به راه افتادم و در آن گرمای عراق می چسبید و خنکم می کرد . خیلی راضی بودم از این استحمام و خدا را شکر می کردم . ساعت 11:40 رسیدیم به عمود 291 .



نوشته شده توسط احمد بابایی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

سلام . از کودکی علاقه زیادی به شعر و حفظ آن داشتم . اولین سروده ام غزل عاشقانه ای بود با این مطلع : شود آیا که شبی آید و ما یار شویم ؟ فکر معقول نماییم و گرفتار شویم ؟ شود آیا شنوم پاسخ آری ز لبش ؟ و .... که البته نشد و آن شب و پاسخ نیامد.

زمستان 1373 و در 13 سالگی با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضاآقاسی رضوان الله تعالی علیه آشنا شدم و این آشنایی و دوستی دو طرفه تا سوم خرداد 1384 ادامه یافت .

شعرهایم عموماً بخاطر اتفاق هایی است که در اطرافم رخ می دهند . متاسفانه برخی از آنها را به دلیل عدم ثبت از دست داده و فراموش کرده ام . این وبلاگ را با هدف ثبت و انتشار اشعار ، خاطرات و گاهاً تصاویر خاطره انگیزم ، بعد از تعطیلی ناگهانی میهن بلاگ به راه انداختم . هر چند : شاعر نی ام و شعر ندانم گفتن / من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم .

خوشحال خواهم شد با نظرات و پیشنهادات خود همراهی ام کنین . یاحق

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

سفرنامه 10

جمعه, ۹ شهریور ۱۴۰۳، ۰۹:۱۰ ق.ظ

ادامه مسیر : به مسجد سهله که رسیدیم ، بر خلاف سال قبل همسفرانم داخل نرفتند و ادامه مسیر دادیم  . هوا خوب بود و باید از این فرصت نهایت استفاده را می کردیم . مسیر نخلستان به جهت کشاورزی و باغات اطراف آن ، خنکای بیشتری داشت و این به خوبی احساس می  شد . در همین ابتدای مسیر که از خیابان کوچک و تقریباً خاکی می گذشت و از هر دو طرف به منازل مردم محدود می شد موکب های زیادی پذیرای زائران بودند و هر خانه ای به فراخور توانش خدمتی می کرد . آب ، انواع شربت ، خرما و ساندویچ بیشترین سهم را داشتند . نکته جالب حضور فعال و پرنشاط کودکان 2 تا 15 سال عراقی در پذیرایی راهپیمایان بود . کودکان زیر 5 سال زیادی را دیدم که با عشق مشغول پذیرایی بودند و فریاد می زدند : "لبیک یا حسین" . از چندتایشان فیلم و عکس گرفتم . ساعت 11:00 شب در موکبی عراقی استراحت کوتاهی داشتیم . ساعت 02:10 بامداد رسیدیم به عمود 218 .

عمودها : فاصله حرم امیرالمومنین در نجف تا حرم سیدالشهدا در کربلا دقیقاً 80 کیلومتر است . تعداد کل عمودها از نجف تا کربلا 1452 عدد و فاصله هر عمود تقریباً 50 متر است . در واقع اولین عمود ، اواخر شهر نجف و در تقاطع خیابان دانشگاه الکفیل با جاده نجف ـ کربلا است که پس از پیمودن 8 کیلومتر به آن می رسیم . آخرین عمود نیز در ابتدای باب القبله حرم مطهر حضرت عباس علیه السلام قرار دارد . در عمود 1200 به شهر کربلا می رسیم و در عمود 1295 برای رسیدن به مرکز شهر دو مسیر پیش روی قرار می گیرد که اکثر زائران از مسیر سمت راست عبور و به خیابان عبدالزهره الکعبی می رسند . پس از پیمودن این خیابان به میدان العامل و در عمود 1407 برای اولین بار چشم ها به گنبد قمر بنی هاشم خواهد افتاد و در نهایت در عمود 1452 به حرم مطهر آن حضرت خواهیم رسید .

مشایه : "مشّایه"  در لغت به معنای مشایعت ، همراهی و پیاده روی است و در اصطلاح "مشّایه" یعنی جاده اصلی و کوتاهترین مسیر عزیمت به کربلا از نجف که 80 کیلومتر است . امسال به دلیل رعایت ایمنی ، تمامی زائرین موظف بودند فقط از مسیر بین موکب ها عبور کنند و اجازه گذر از کنار جاده سواره رو را نداشتند . این امر موجب شلوغی بیشتر مسیر پیاده روی و کندی حرکت می شد . چند باری هم که به سمت جاده سواره رو رفتیم با جدیت سربازان و مأموران عراقی به مسیر موکب ها هدایت شدیم .

طریق العلما : طریق العلما همان جاده قدیمی مسیر نجف به کربلا است که به طریق الفرات نیز معروف است . این مسیر از نظر آب و هوایی وضعیت بهتری از مسیر مشایه دارد ، چرا که از کنار نخلستان ها و رود فرات می گذرد . این مسیر  از کوفه آغاز می شود و تعداد موکب های کمتری دارد و فاصله آن از مسجد کوفه تا حرم حضرت عباس 90 کیلومتر است یعنی 10 کیلومتر بیشتر از مسیر مشایه .

روز پنجم ـ  دوشنبه 29 مرداد ـ  روز اول پیاده روی

کانکس اختصاصی : با رسیدن به عمود 270 تصمیم به استراحت گرفتیم . موکب عراقی جا نداشت و پر از زائرانی بود که خوابیده بودند . یکی از چند جوان عراقی که مقابل همان موکب مشغول پذیرایی بود ما را به سمت کانکس کوچکی برد . کانکس متعلق به خادمین موکب و 12 متر مربع بود و با یک کولر آبی بخوبی خنک می شد . آنان در نهایت سخاوت آنرا برای استراحت در اختیار ما سه نفر گذاشتند . از فرط خستگی خواب شیرینی کردیم تا اذان صبح . نماز را فرادی بیرون از کانکس خواندم و مجدد خوابیدیم تا 9 صبح . از گرمای فضای داخل کانکس بیدار شدیم . کولر دیگرآب نداشت و باد گرمش اذیت مان می کرد . بلند که شدیم یکی از خدام موکب گفت : خادمین می خواهند استراحت کنند و این یعنی تا زمانیکه خواب بودیم حاضر نشده بودند بیدارمان کنند و این از زیبایی های منحصربفرد سفر اربعین است . خیلی زود با تشکر از آنان و صرف چای عراقی راه کربلا را در پیش گرفتیم .

صبحانه و حمام :  دوشنبه 29 مرداد بود و روز اول پیاده روی . چون زیاد خوابیده بودیم از صبحانه دلخواه مان خبری نبود و به جای آن برنج و بادمجان خوشمزه عراقی گرفتیم . بادمجان ها را خوب و خوشمزه درست می کنند و یاد ندارم در طول این سالها بادمجان بی مزه ای خورده باشم . ساعت 10 در یک موکب توقف کوتاهی داشتیم . تعداد زیاد سرویس های بهداشتی و گرمای هوا موجب شد من و محمدآقا دوش بگیریم . شیر حمام من خراب بود و آبی نمی آورد . به ناچار از شلنگ سرویس فرنگی داخل حمام استفاده کردم و بعد شستشویی کامل بیرون آمدم . با همان لباس های خیس به راه افتادم و در آن گرمای عراق می چسبید و خنکم می کرد . خیلی راضی بودم از این استحمام و خدا را شکر می کردم . ساعت 11:40 رسیدیم به عمود 291 .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی