سفرنامه 7
دعوت به منزل : یکی از رسوم رایج عراقی ها دعوت از زائرین برای حضور در منزل و پذیرایی جانانه و کامل از آنان است . آنها این کار را موجب برکت و توسعه رزق و روزی یکساله شان می دانند و بر آن اصرار می ورزند . نرسیده به مسجد کوفه جوان عراقی که کمی فارسی می دانست جلوی ما را گرفت و اصرار کرد برای استراحت ، غذا و خواب به منزل شان در همان نزدیکی برویم که بعد از کمی مشورت قبول نکردیم و روز بعد از این کارمان پشیمان شدیم . بعد از گذشتن از مقابل مسجد سهله ، ساعت 18:20 رسیدیم به شهر کوفه .
شهر کوفه : کوفه از شهرهای عراق و دومین شهر ساخته شده توسط مسلمانان است . امام علی علیه السلام در سال 36 قمری این شهر را مرکز خلافت خود قرار دادند و در محراب مسجد همین شهر به شهادت رسیدند . بیشتر شیعیان در قرن نخست هجری ، اهل شهر کوفه بوده اند . جمعیت فعلی آن حدود 300 هزار نفر است . کوفه در واقعه کربلا نقشی پررنگ داشته است . بسیاری از سپاهیانی که با امام حسین علیه السلام جنگیدند اهل کوفه بودند و جالب اینکه بیش از دو سوم یاران امام حسین علیه السلام و 66 نفر از شهدای کربلا نیز اهل کوفه بودند ، افرادی نظیر حبیب بن مظاهر . بر اساس روایات شیعه ، کوفه در آینده مجدداً مورد توجه قرار می گیرد و مرکز حکومت حضرت مهدی (عج) پس از واقعه ظهور است .
مسجد کوفه : از اولین مکان هایی که سعد بن ابی وقاص در کوفه بنا کرد مسجد کوفه است . این مسجد جایگاه خطابه ها و قضاوت های علی علیه السلام بوده و آن حضرت در محراب آن مجروح و به شهادت رسیده اند . مسجد کوفه بر دیگر مساجد به جز مسجدالحرام و مسجدالنبی فضیلت دارد و مرکز قضاوت امام زمان (عج) خواهد بود . همچنین مسافر مخیّر است نماز را در مسجد کوفه تمام یا شکسته بخواند .
موکب خدام ام البنین : ساعت دقیقاً 18:30 روز شنبه 27 مرداد 1403 بود که رسیدیم به موکب خدام ام البنین در شهر کوفه . محمدآقا با دوستان ورامینی اش روبوسی و سلام و علیک گرمی کرد . حمیدآقا هم آنان را تقریباً می شناخت و من تنها چهره آنان را می شناختم بدون اسامی و نام شان . تاجری کویتی بخشی از سرمایه اش را که درآمد دو تریلی در طول سال است ، بعد از کسر حقوق دو راننده ، به این موکب اختصاص داده و تمام مخارج موکب را تأمین می کند . اداره این موکب هم چند سالی است که با گروهی از اهالی ورامین با مدیریت آقای علی ملایری و دوستان زحمتکش اوست .محمدآقا سراغ علی آقا ملایری را گرفت که گفتند : برای تحویل کولر به نجف رفته و بر می گردد . در همان محل عمومی استراحت آقایان نشستیم و خستگی مانع از این شد که برای نماز مغرب و عشا به مسجد کوفه رویم با آنکه مسجد در فاصله نه چندان دور و دقیقاً مقابل مان بود و مناره و گنبد طلایی بارگاه مسلم بن عقیل بخوبی نمایان بود .
استحمام کوفی : بعد کمی استراحت لباس هایم را برداشتم و راهی حمام منزل روبروی موکب شدم . همان منزلی که در اختیار خدام موکب بود . آب گرم نداشت و آب سردش گرمتر از آب گرم تهران بود . دوست داشتم آب سردش کمی خنک تر باشد تا حمام بیشتر بچسبد . ابتدا چفیه سفید و سپس لباس ها را در ظرف بزرگی که داخل حمام بود با مایع لباسشویی عراقی که کف کمی می کرد شستم و داخل پلاستیک تمیز به گیره داخل حمام آویزان کردم . خودم هم یک لیف حسابی زدم و از حمام بیرون آمدم تا لباس ها را روی بند داخل حیاط پهن کنم . لباس های قبلی تقریباً خشک شده دیگران را جمع تر کردم تا جایی برای لباس های خیسم دست و پا کنم . لباس ها را که پهن کردم متوجه شدم بندها بیش از حد پایین هستند و مزاحم تردد . با همان وضع ، از طرف درب حیاط بازشان کردم و سفت تر و محکم تر و بالاتر بستم شان . رفتم داخل کوچه و چند چای ایرانی شیرین برای خودم و همسفران خوبم گرفتم و نشستم کنارشان . این چای واقعاً می چسبید . در سفرها مخصوصاً سفر اربعین ، حمام کردن بسیار دلچسب است و به دلیل کمبود آب و حمام ، امکان پیوسته آن به راحتی مقدور نیست .