آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها
دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۳، ۰۲:۵۱ ب.ظ

سفرنامه 7

دعوت به منزل : یکی از رسوم رایج عراقی ها دعوت از زائرین برای حضور در منزل و پذیرایی جانانه و کامل از آنان است . آنها این کار را موجب برکت و توسعه رزق و روزی یکساله شان می دانند و بر آن اصرار می ورزند . نرسیده به مسجد کوفه جوان عراقی که کمی فارسی می دانست جلوی ما را گرفت و اصرار کرد برای استراحت ، غذا و خواب به منزل شان در همان نزدیکی برویم که بعد از کمی مشورت قبول نکردیم و روز بعد از این کارمان پشیمان شدیم . بعد از گذشتن از مقابل مسجد سهله ، ساعت 18:20 رسیدیم به شهر کوفه .

شهر کوفه : کوفه از شهرهای عراق و دومین شهر ساخته شده توسط مسلمانان است . امام علی علیه السلام در سال 36 قمری این شهر را مرکز خلافت خود قرار دادند و در محراب مسجد همین شهر به شهادت رسیدند . بیشتر شیعیان در قرن نخست هجری ، اهل شهر کوفه بوده اند . جمعیت فعلی آن حدود 300 هزار نفر است . کوفه در واقعه کربلا نقشی پررنگ داشته است . بسیاری از سپاهیانی که با امام حسین علیه السلام جنگیدند اهل کوفه بودند و جالب اینکه بیش از دو سوم یاران امام حسین علیه السلام و 66 نفر از شهدای کربلا نیز اهل کوفه بودند ، افرادی نظیر حبیب بن مظاهر . بر اساس روایات شیعه ، کوفه در آینده مجدداً مورد توجه قرار می گیرد و مرکز حکومت حضرت مهدی (عج) پس از واقعه ظهور است .

مسجد کوفه : از اولین مکان هایی که سعد بن ابی وقاص در کوفه بنا کرد مسجد کوفه است . این مسجد جایگاه خطابه ها و قضاوت های علی علیه السلام بوده و آن حضرت در محراب آن مجروح و به شهادت رسیده اند . مسجد کوفه بر دیگر مساجد به جز مسجدالحرام و مسجدالنبی فضیلت دارد و مرکز قضاوت امام زمان (عج) خواهد بود . همچنین مسافر مخیّر است نماز را در مسجد کوفه تمام یا شکسته بخواند .

موکب خدام ام البنین : ساعت دقیقاً 18:30 روز شنبه 27 مرداد 1403 بود که رسیدیم به موکب خدام ام البنین در شهر کوفه . محمدآقا با دوستان ورامینی اش روبوسی و سلام و علیک گرمی کرد . حمیدآقا هم آنان را تقریباً می شناخت و من تنها چهره آنان را می شناختم بدون اسامی و نام شان . تاجری کویتی بخشی از سرمایه اش را که درآمد دو تریلی در طول سال است ، بعد از کسر حقوق دو راننده ، به این موکب اختصاص داده و تمام مخارج موکب را تأمین می کند . اداره این موکب هم چند سالی است که با گروهی از اهالی ورامین با مدیریت آقای علی ملایری و دوستان زحمتکش اوست  .محمدآقا سراغ علی آقا ملایری را گرفت که گفتند : برای تحویل کولر به نجف رفته و بر می گردد . در همان محل عمومی استراحت آقایان نشستیم و خستگی مانع از این شد که برای نماز مغرب و عشا به مسجد کوفه رویم با آنکه مسجد در فاصله نه چندان دور و دقیقاً مقابل مان بود و مناره و گنبد طلایی بارگاه مسلم بن عقیل بخوبی نمایان بود .

استحمام کوفی :  بعد کمی استراحت لباس هایم را برداشتم و راهی حمام منزل روبروی موکب شدم . همان منزلی که در اختیار خدام موکب بود . آب گرم نداشت و آب سردش گرمتر از آب گرم تهران بود . دوست داشتم آب سردش کمی خنک تر باشد تا حمام بیشتر بچسبد . ابتدا چفیه سفید و سپس لباس ها را در ظرف بزرگی که داخل حمام بود با مایع لباسشویی عراقی که کف کمی می کرد شستم و داخل پلاستیک تمیز به گیره داخل حمام آویزان کردم . خودم هم یک لیف حسابی زدم و از حمام بیرون آمدم تا لباس ها را روی بند داخل حیاط پهن کنم . لباس های قبلی تقریباً خشک شده دیگران را جمع تر کردم تا جایی برای لباس های خیسم دست و پا کنم . لباس ها را که پهن کردم متوجه شدم بندها بیش از حد پایین هستند و مزاحم تردد . با همان وضع ، از طرف درب حیاط بازشان کردم و سفت تر و محکم تر و بالاتر بستم شان . رفتم داخل کوچه و چند چای ایرانی شیرین برای خودم و همسفران خوبم گرفتم و نشستم کنارشان . این چای واقعاً می چسبید . در سفرها مخصوصاً سفر اربعین ، حمام کردن بسیار دلچسب است و به دلیل کمبود آب و حمام ، امکان پیوسته آن به راحتی مقدور نیست .



نوشته شده توسط احمد بابایی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

وبلاگ اشعار ، خاطرات ، عکس ها و دلنوشته ها

آه مجنون ، بوی لیلا می دهد

سلام . از کودکی علاقه زیادی به شعر و حفظ آن داشتم . اولین سروده ام غزل عاشقانه ای بود با این مطلع : شود آیا که شبی آید و ما یار شویم ؟ فکر معقول نماییم و گرفتار شویم ؟ شود آیا شنوم پاسخ آری ز لبش ؟ و .... که البته نشد و آن شب و پاسخ نیامد.

زمستان 1373 و در 13 سالگی با استاد عزیزم زنده یاد حاج محمدرضاآقاسی رضوان الله تعالی علیه آشنا شدم و این آشنایی و دوستی دو طرفه تا سوم خرداد 1384 ادامه یافت .

شعرهایم عموماً بخاطر اتفاق هایی است که در اطرافم رخ می دهند . متاسفانه برخی از آنها را به دلیل عدم ثبت از دست داده و فراموش کرده ام . این وبلاگ را با هدف ثبت و انتشار اشعار ، خاطرات و گاهاً تصاویر خاطره انگیزم ، بعد از تعطیلی ناگهانی میهن بلاگ به راه انداختم . هر چند : شاعر نی ام و شعر ندانم گفتن / من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم .

خوشحال خواهم شد با نظرات و پیشنهادات خود همراهی ام کنین . یاحق

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

سفرنامه 7

دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۳، ۰۲:۵۱ ب.ظ

دعوت به منزل : یکی از رسوم رایج عراقی ها دعوت از زائرین برای حضور در منزل و پذیرایی جانانه و کامل از آنان است . آنها این کار را موجب برکت و توسعه رزق و روزی یکساله شان می دانند و بر آن اصرار می ورزند . نرسیده به مسجد کوفه جوان عراقی که کمی فارسی می دانست جلوی ما را گرفت و اصرار کرد برای استراحت ، غذا و خواب به منزل شان در همان نزدیکی برویم که بعد از کمی مشورت قبول نکردیم و روز بعد از این کارمان پشیمان شدیم . بعد از گذشتن از مقابل مسجد سهله ، ساعت 18:20 رسیدیم به شهر کوفه .

شهر کوفه : کوفه از شهرهای عراق و دومین شهر ساخته شده توسط مسلمانان است . امام علی علیه السلام در سال 36 قمری این شهر را مرکز خلافت خود قرار دادند و در محراب مسجد همین شهر به شهادت رسیدند . بیشتر شیعیان در قرن نخست هجری ، اهل شهر کوفه بوده اند . جمعیت فعلی آن حدود 300 هزار نفر است . کوفه در واقعه کربلا نقشی پررنگ داشته است . بسیاری از سپاهیانی که با امام حسین علیه السلام جنگیدند اهل کوفه بودند و جالب اینکه بیش از دو سوم یاران امام حسین علیه السلام و 66 نفر از شهدای کربلا نیز اهل کوفه بودند ، افرادی نظیر حبیب بن مظاهر . بر اساس روایات شیعه ، کوفه در آینده مجدداً مورد توجه قرار می گیرد و مرکز حکومت حضرت مهدی (عج) پس از واقعه ظهور است .

مسجد کوفه : از اولین مکان هایی که سعد بن ابی وقاص در کوفه بنا کرد مسجد کوفه است . این مسجد جایگاه خطابه ها و قضاوت های علی علیه السلام بوده و آن حضرت در محراب آن مجروح و به شهادت رسیده اند . مسجد کوفه بر دیگر مساجد به جز مسجدالحرام و مسجدالنبی فضیلت دارد و مرکز قضاوت امام زمان (عج) خواهد بود . همچنین مسافر مخیّر است نماز را در مسجد کوفه تمام یا شکسته بخواند .

موکب خدام ام البنین : ساعت دقیقاً 18:30 روز شنبه 27 مرداد 1403 بود که رسیدیم به موکب خدام ام البنین در شهر کوفه . محمدآقا با دوستان ورامینی اش روبوسی و سلام و علیک گرمی کرد . حمیدآقا هم آنان را تقریباً می شناخت و من تنها چهره آنان را می شناختم بدون اسامی و نام شان . تاجری کویتی بخشی از سرمایه اش را که درآمد دو تریلی در طول سال است ، بعد از کسر حقوق دو راننده ، به این موکب اختصاص داده و تمام مخارج موکب را تأمین می کند . اداره این موکب هم چند سالی است که با گروهی از اهالی ورامین با مدیریت آقای علی ملایری و دوستان زحمتکش اوست  .محمدآقا سراغ علی آقا ملایری را گرفت که گفتند : برای تحویل کولر به نجف رفته و بر می گردد . در همان محل عمومی استراحت آقایان نشستیم و خستگی مانع از این شد که برای نماز مغرب و عشا به مسجد کوفه رویم با آنکه مسجد در فاصله نه چندان دور و دقیقاً مقابل مان بود و مناره و گنبد طلایی بارگاه مسلم بن عقیل بخوبی نمایان بود .

استحمام کوفی :  بعد کمی استراحت لباس هایم را برداشتم و راهی حمام منزل روبروی موکب شدم . همان منزلی که در اختیار خدام موکب بود . آب گرم نداشت و آب سردش گرمتر از آب گرم تهران بود . دوست داشتم آب سردش کمی خنک تر باشد تا حمام بیشتر بچسبد . ابتدا چفیه سفید و سپس لباس ها را در ظرف بزرگی که داخل حمام بود با مایع لباسشویی عراقی که کف کمی می کرد شستم و داخل پلاستیک تمیز به گیره داخل حمام آویزان کردم . خودم هم یک لیف حسابی زدم و از حمام بیرون آمدم تا لباس ها را روی بند داخل حیاط پهن کنم . لباس های قبلی تقریباً خشک شده دیگران را جمع تر کردم تا جایی برای لباس های خیسم دست و پا کنم . لباس ها را که پهن کردم متوجه شدم بندها بیش از حد پایین هستند و مزاحم تردد . با همان وضع ، از طرف درب حیاط بازشان کردم و سفت تر و محکم تر و بالاتر بستم شان . رفتم داخل کوچه و چند چای ایرانی شیرین برای خودم و همسفران خوبم گرفتم و نشستم کنارشان . این چای واقعاً می چسبید . در سفرها مخصوصاً سفر اربعین ، حمام کردن بسیار دلچسب است و به دلیل کمبود آب و حمام ، امکان پیوسته آن به راحتی مقدور نیست .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی