سفرنامه 4
تخریب حرم : حرم امامین عسکریین دوبار مورد تخریب توسط تروریست های تکفیری قرار گرفته است . اولین بار در 3 اسفند 1384 و دومین بار پس از گذشت 16 ماه یعنی در 23 خرداد 1386 شمسی . در تخریب اول با بیش از 200 کیلو گرم تی ان تی ، گنبد و بخشی از گلدسته ها فروریختند و در تخریب دوم نیز گلدسته های طلایی تخریب شد .
مدفونان سامرا : علاوه بر امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام افراد دیگری نیز در آن حرم مطهر دفن گردیده اند که مشهورترین آنان عبارتند از : نرجس خاتون مادر امام زمان (عج) که قبرشان داخل ضریح و پشت سر امامین عسکریین قرار دارد . حکیمه خاتون دختر امام جواد علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام که پایین پای امامین عسکریین مدفون است . همچنین حسین فرزند امام هادی علیه السلام ، سمانه مادر امام هادی علیه السلام و سوسن مادر امام حسن عسکری علیه السلام .
موکب سلام یا مهدی : داخل صحن مطهر نشدیم و مستقیم رفتیم به سمت جنوب غربی حرم مطهر یعنی موکب بزرگ "سلام یا مهدی" شهرداری تهران . تا سال قبل موکب از چند چادر بسیار بزرگ برزنتی شکل گرفته بود و امسال بصورت سوله ساخته شده بود . در میان شلوغی آنجا ، جایی برای استراحت سه نفرمان پیدا کردیم و کوله ها را بر زمین گذاشتیم . سعی کردیم وسط باشیم تا باد کولرهای دوطرف اذیت مان نکند . همانجا خوابیدیم تا نماز ظهر . سوله با فرش های 9 متری مفروش بود و از ضرب آنها مساحت آن را به دست آوردم . عرض سوله 30 متر و طول آن 70 متر بود یعنی 2100 متر فضا . 12 کولر 33 هزار هم خنک کننده فضای آن بودند و انصافاً هوای مطبوعی داشت . تمیزی موکب هم عالی بود و یکی از دلایل آن مراقبت جدی خادمین بود . به کسی اجازه داخل آوردن انواع خوراکی و نوشیدنی نمی دادند . تنها عیب بزرگ سوله پایین بودن کف آن در مقایسه با کف حرم مطهر بود و این خود نقص بزرگی به حساب می آمد مخصوصاً در ایام بارش ها و یا هنگام شستشوی اطراف سوله . کاش با تخلیه خاک و افزایش ارتفاع کف سوله ، این اشتباه و نقص مهم و خراب کننده را برطرف می کردند .
نماز ظهر ، ناهار و حمام : نماز را فرادی داخل سوله خواندیم و برای ناهار در صف غذای موکب حرم مطهر ایستادیم . ناهار قرمه سبزی بود در ظرف های کوچک . بعد صرف ناهار ، مجدد به داخل سوله رفتیم و از شدت خستگی دوباره خوابمان برد . ساعت 5 برای استحمام به حمام حرم مطهر رفتم و محمدآقا و حمیدآقا نیامدند . 5 باب حمام بود و حدود 15 نفر هم در صف انتظار . بی نظمی آنجا موجب شد همه صف ها را تبدیل به یک صف کنم بطوریکه بعد تخلیه هر حمام ، نفر اول صف وارد حمام خالی می شد ، ضمن اینکه صف واحد مثل یک دیوار ، مانع از ورود افراد جدید به داخل حمام ها می گشت . چند نفر از کسانی که جلوتر از من بودند از این اقدامم تشکر کردند . بعد بیست دقیقه نوبت به خودم رسید . آب گرمی نبود و همان آب سرد گرمتر از آب مطلوب استحمام بود . سریع دوش گرفتم و بیرون آمدم . لباس ها را برای شستشوی با ماشین به رخت شورخانه موکب "سلام یا مهدی" شهرداری تهران بردم . سه جوان ایرانی در چادری به مساحت 20 متر مربع که با یک کولر آبی خنک می شد ، با چند ماشین لباشسویی دوقلو عهده دار شستن لباس های زائرین بودند . از گرفتن لباس زیر و چفیه امتناع می کردند و دلیل آن نیز رعایت بیشتر بهداشت و رنگی نشدن چفیه ها بود . لباس را که دادم مراقب بودم در کدام ماشین انداخته می شود و چشمم به آن ماشین بود تا انتهای کار . وقتی بعد از یک ربع ، لباس های ما از داخل خشک کن داخل سبدهای بزرگ انداخت ، سریع سه لباس خودم که شامل شلوار ، پیراهن و زیرپوش مشکی ام بود را از میان سایر لباس ها برداشتم و به داخل موکب رفتم . چند نفری لباس هایشان را گم کرده بودند و برخی هم دنبال لباس شسته شده شان نیامده بودند و این بخاطر کم دقتی شان بود . دقت در سفراربعین بدلیل شلوغی بیش از حد، بسیار لازم و ضروری است .
نماز مغرب و عشا : ساعت 18:45 بود که بعد گرفتن وضو ، با محمدآقا و حمیدآقا از باب القبله وارد حرم مطهر شدیم . محمدآقا جایی برای سه نفرمان پیدا کرد و من مشغول گرفتن عکس و فیلم شدم . لحظات نابی بود . کمتر از نیم ساعت به اذان مغرب باقی بود و دو نفر مشغول شستشوی گنبد طلایی بوسیله شلنگ آب بودند . عکس ها را که گرفتم نشستم تا زیارتنامه بخوانم . بعد اذان و اقامه نماز جماعت ، ساعت 20:00 در صف ورود به داخل حرم مطهر قرار گرفتیم و به نیابت از همه عزیزان به زیارت امامین عسکریین مفتخر شدیم . علیرغم شلوغی ، دستمان به ضریح رسید و به لحاظ رعایت حق دیگران سریع بیرون آمدیم . ورودی سرداب مطهر کمی شلوغ بود و همین شلوغی باعث شد از رفتن به سرداب خودداری کنیم . هنگام خروج از صحن چشمم به فرش خوشرنگ آن افتاد و عکسی از فرش حرم در ساعت 20:11 گرفتم و تصور نمی کردم همین عکس آوردگاه شعر بابرکتی شود .