سفرنامه 3
خاک عراق : آنانکه تجربه این سفر را دارند حتما این جمله و ادعای بنده را تأیید می کنند که : جدای از سایر تفاوت ها ، رنگ و جنس خاک ایران و عراق در همان نقطه صفر مرزی بطور معجزه واری ، متفاوت از هم است . انگار خدا خط کشی گذاشته و مرز بین این دو کشور را مشخص کرده است . تفاوت رنگ خاک دو کشور به قدری هست که راحت به چشم می آید . خاک ایران تمیز ، شفاف و دلنشین و خاک عراق تیره و دلگیر . از خود عراقی ها شنیده ام بخاطر نفرین اهلبیت است .
به سمت سامرا : از گیت های عراقی که خارج شدیم کمی پیاده آمدیم تا به ایستگاه اتوبوس ها برسیم . این اتوبوس های ایرانی زائران را رایگان تا محل توقف ماشین های عراقی (ترمینال مرزی خانقین) می بردند . فاصله کوتاهی بود ، چیزی در حدود 500 متر . موکب های عراقی هم فعال بودند و با چند نوع نوشیدنی و خوراکی از زائران پذیرایی می کردند . چند ایستگاه چتری فروش سیمکارت عراقی هم دایر بود که مشتریان خوبی داشت از بین زائران ایرانی . روال من در سفر اربعین خرید بسته اینترنت رومینگ ایرانسل و خاموش کردن خط همراه اولم هست . خاطره خوبی از همراه اول در سفر کربلا ندارم و همین باعث می شود همیشه در مرز خط 912 ام را خاموش کنم و فقط از خط ایرانسلم استفاده کنم . با رسیدن به محوطه پارکینگ عراقی به دنبال ماشین های سامرا بودیم . کار خوب امسال طرف عراقی ، معین کردن قیمت مسیرها و نصب بنر آن در دید زائران بود . این کار لازم ، از سوء استفاده های احتمالی و زیان زائران جلوگیری می کرد . ساعت 3:35 بامداد جمعه بود که اتوبوس سامرا را پیدا کردیم و در انتهای آن به انتظار حرکت نشستیم . اتوبوس به چند دلیل بهتر از ون هست . جدای از امنیت و ایمنی بیشتر اتوبوس ، استفاده از ون برای افراد بلند قامت بسیار سخت و خسته کننده است .
نماز صبح و صبحانه : برای نماز صبح در موکبی بین راه توقف کوتاهی داشتیم و بعد اقامه نماز صبح بصورت فرادی که من به دلیل کمبود جا روی تخت چوبی خواندم و صرف چای عراقی مجدداً به سمت سامرا به راه افتادیم . ساعت 7 صبح با ایستادن ماشین کنار یک موکب برای صرف صبحانه پیاده شدیم . موکب ، نسبتاً بزرگ و متصل به یک حسینیه بود . تعداد زیاد کولرها ، صندلی ها ، سرویس های بهداشتی ، پخت انواع نان بصورت فانتزی و ارائه چند رقم صبحانه از ویژگی های این موکب خوب عراقی بود . حدود نیم ساعتی توقف موجب شد همه مسافران فرصت کافی برای انجام اموراتشان داشته باشند .
رسیدن به سامرا : ساعت 10 صبح با توقف اتوبوس در پارکینگ بزرگ نزدیک حرم مطهر انتظارمان به پایان رسید و پای در حریم ملکوتی امامین عسکریین گذاشتیم . از پله ها که پایین آمدم گنبد نورانی امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام در میان آفتاب گرم و سوزان سامرا جلوه گری می کرد . تا رسیدن به حرم مطهر حدود یک کیلومتری راه بود و موکب ها پذیرای زائران بودند . محمدآقا برای مان چند خوشه انگور گرفت که تقریباً نیمی از مسیر سرگرم خوردن آن بودیم . انگورهای عراق شیرین ، بزرگ و خوشمزه اند و در شکل ظاهری با انگورهای ایرانی کاملاً متفاوت . به روبروی حرم مطهر که رسیدیم دست بر سینه و اشک در چشم سلامی دادیم و ممنون خدا بودیم که توفیق زیارت سامرا را بار دیگر قسمت و روزی مان کرد .
شهر سامرا : سامرا که محل تولد امام زمان (عج) است و در سال 221 قمری مرکز خلافت معتصم عباسی واقع شده ، مخفف شده " سُرِّ مَن رَأی" به معنای "شاد شود هر که آن را بدید" و شهری در میانه عراق در استان صلاح الدین و در شرق رودخانه دجله و 124 کیلومتری شمال بغداد است . سامرا از شرق به کرکوک ، از شمال به استان نینوا ، از غرب به استان الانبار و از جنوب به بغداد منتهی می شود . 65 درصد جمعیت 300 هزار نفری آن سنی و 35 درصد آن شیعه اند . قبر مطهر امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام مهمترین نقطه سامرا است و محیط گنبد حرم مطهر با 68 متر یکی از بزرگترین گنبدها در جهان اسلام به شمار می آید . در شعبان 1290 قمری میرزای شیرازی از مراجع بزرگ شیعه به شهر سامرا کوچ کرد و در آنجا حوزه علمیه تاسیس کرد . در این حوزه علمای بزرگی همچون سید حسن صدر ، سید محسن امین ، محمدجواد بلاغی ، آغا بزرگ تهرانی و ... اشتغال داشتند . فتوای تحریم تنباکو در مدت اقامت میرزا در سامرا صادر شد . پس از فوت میرزای بزرگ شیرازی در سال 1312 قمری در سامرا ، شیعیان کم کم سامرا را ترک کرده و راهی شهرهایی چون کربلا و نجف شدند و شهر سامرا به یک شهر سنی نشین تبدیل شد . چند دهه پس از حکومت حزب بعث ، تقریباً حضور شیعیان در سامرا به صفر رسید .